وی در این عرصه نیز بسیار دقیق و هوشیار بود و تلاش می‌کرد خطوط فاصله اندیشه‌های دینی با اندیشه‌های غیر دینی را که از موضع دشمنی رهزن جوانان و مردم بودند،
پایگاه بصیرت،عبارت زیبایی است که در ادبیات فارسی آمده است: «گیرم پدر تو بود فاضل / از فضل پدر تو را چه حاصل» البته در موضوع مورد نظر، تردید در فضل پدر نیست و همه طرفداران و معتقدان انقلاب اسلامی به فضل و مقام وپ منزلت شهید مطهری معترف و ایشان را یک اسلام‌شناس برجسته و نظریه‌پرداز انقلابی و آگاه به مسائل زمان خویش می‌دانند. شهید مرتضی مطهری کسی بود که حضرت امام(ره) او را پاره تن خود نامید و آثارش را بدون استثنا مفید دانسته و بر اندیشه پاک و مطهرش مهر تأیید زدند. بصیرت شهید مطهری به‌گونه‌ای بود که انحرافات فکری و تفکرات التقاطی زمان خویش را به‌خوبی می‌شناخت و فریب چهره‌های پیچیده نفاق را نمی‌خورد. مطهری جبهه حق را به‌خوبی می‌شناخت و با تمام توان در مسیر یاری این جبهه باصلابت گام برمی‌داشت و در نقطه مقابل، جبهه باطل را هم با تمام پیچیدگی‌هایی که داشت می‌شناخت و با آن مقابله می‌کرد. شهید مطهری، هم اندیشه‌ ناب برگرفته از تعالیم آسمانی داشت؛ و هم در رفتار و اتخاذ موضع نسبت به جریان‌ها و مسائل، از لغزش‌ها به دور بود. آزاداندیشی و عدالتخواهی، استکبارستیزی و استبدادستیزی مطهری، تماماً بر مبنای دین و عقلانیت اسلامی بود. نقش شهید مطهری در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، به‌گونه‌ای بود که به‌درستی و بحق، ایشان را معلم انقلاب نامیده و سالروز شهادتش را در تقویم رسمی کشور، «روز معلم» نام‌گذاری کرده‌اند. مطهری به دست منحرفانی به شهادت رسید که دم از دین و اسلام می‌زدند. هیچ‌یک از گروهک‌‌های چپگرا و راستگرای التقاطی و وابسته به بیگانه، نه مطهری را تأیید می‌کردند و نه از او دل خوشی داشتند. طرفداران واقعی مطهری، نیروهای متدین، مذهبی و انقلابی و معتقد به اسلام فقاهتی بودند. اما امروز و در دهه چهارم انقلاب اسلامی، همین نیروهای متدین، مذهبی، انقلابی و معتقد به اسلام فقاهتی و پیرو ولی فقیه زمان، با هزاران افسوسی که می‌خورند، پسر را در مسیری متفاوت دیده و شاهد سوت و کف‌های دشمنان، ضدانقلابیون خارج‌نشین و فتنه‌گران برای مواضع و سخنانش هستند. مطهری پدر، جریان‌های انحرافی را به‌خوبی می‌شناخت و با آنان مقابله می‌کرد؛ لکن مطهری پسر، نه‌تنها منحرفان و فتنه‌گران را به‌خوبی نشناخته، بلکه در دام آنان گرفتار شده و در مقام دفاع از فتنه‌گران بر چهره حقیقت پنجه می‌زند. مطهری پدر از لابه‌لای خطوط و نوشته‌های جریان‌های التقاطی، به التقاط و انحرافات فکری آنان پی می‌برد و برای نجات نسل جوان و جویندگان حقیقت، به تبیین اندیشه‌های ناب اسلامی همت می‌گماشت، لکن مطهری پسر، انحرافات آشکار و توطئه‌هایی چون فتنه 88 را نه‌تنها نمی‌بیند بلکه به توجیه فتنه روی آورده و برای رهایی فتنه‌گران از چنگال عدالت، تلاشی مستمر دارد.
آری، از مطهری پدر تا مطهری پسر فاصله بسیار است. اگر پسر که در دام شیاطین گرفتار شده و به همین دلیل «یوم‌الله 9 دی» را «یوم‌الشیطان» می‌داند؛ به‌دنبال آن است تا فاصله با پدر را بفهمد، کفایت می‌کند در این مطلب تأمل کند که جنس و ماهیت کسانی که این روزها برای مواضعش سوت می‌زنند و هورا می‌کشند با جنس و ماهیت کسانی که پدرش را به شهادت رساندند، چه نسبتی دارند؟ آیا نباید در هنگامه‌ای که دشمنان از ما تعریف می‌کنند به‌درستی مواضع‌مان شک کنیم؟
 شهید مطهری عالمی اهل تفکر و اندیشه و غور در مسائل و معضلات کلان بود؛ اموری که شاید در ظاهر مقوله‌ای به نام دشمن در آن جای نداشته باشد، اما با دقت در حوزه علاقه وی که مباحث و مسائل عمیق فکری و نظری بود مشخص می‌شود که وی در این عرصه نیز بسیار دقیق و هوشیار بود  و تلاش می‌کرد خطوط فاصله اندیشه‌های دینی با اندیشه‌های غیر دینی را که از موضع دشمنی رهزن جوانان و مردم بودند، بسیار برجسته کند تا دشمن از در هم‌ریختگی و غبارآلود بودن فضا برای فریب دادن سوءاستفاده نکند. چنین عالم بزرگی آنجا که باید خارج از عرصه اندیشه و تفکر علیه دشمنان موضع بگیرد به اقتضای موضع صریح و آشکار درباره رژیم صهیونیستی موضعی کم‌نظیر می‌گیرد که عمق تفکر دینی وی در آن آشکار است. حال باید از علی مطهری که فرزند آن اندیشمند بزرگ است، پرسید جای دشمنان نظام و انقلاب در تفکر وی کجاست؟! دوری از بحث عمیق دشمن‌شناسی و توطئه‌های آن که بسیار پیچیده‌تر از ابتدای انقلاب شده، دلیلی بر تعالی شخصیت و تقویت بعد فکری و علمی افراد نیست که دقیقاً نشانه غفلتی بزرگ و گرفتار آمدن در ساده‌لوحی و ساده‌انگاری دشمن‌پسند است. چون موضوع بسیار با اهمیت است این پرسش دوباره تکرار می‌شود که دشمن در کجای اندیشه علی مطهری قرار دارد؟