خبرگزاری فارس: «الفت» را سر سجاده نماز پیدا کردم/ برای ایفای تأثیرگذارترین لحظه الفت از تابلوی استاد فرشچیان وام گرفتم

دومین جلسه کارگاه انتقال تجربه در چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت توسط مریلا زارعی بازیگر شناخته‌شده سینما در حضور اصحاب رسانه و علاقه‌مندان عصر امروز در پردیس ملت برگزار شد.

مریلا زارعی در ابتدای این کارگاه گفت: بنده نه خطیب هستم، نه معلم بلکه خودم را هنوز یک شاگرد می‌دانم، اما پیش از آنکه صحبت‌هایم را شروع کنم باید بگویم جعبه‌ای همراه خود دارم که داخل آن محتوای بسیار ارزشمندی است که البته با این فضا بی‌مناسبت هم نخواهد بود، اگر کسی حدس بزند درون آن چیست، جایزه می‌گیرد.

این بازیگر پیش از شروع صحبت‌هایش از مخاطبان پرسید چه تعدادی علاقه‌مند به بازیگری هستند که در جمع حضور دارند و صحنه‌هایی گفت صحنه‌های از فیلم «شیار 143» را آماده کرده بودم که قرار بود در مورد آنها صحبت کنم، اما با توجه به جمع حاضر فکر می‌کنم نیاز به بحث تکنیکی و خیلی تخصصی نباشد.

او در ادامه صحبت‌هایش گفت: این فیلم توانست به قلب مخاطبان نفوذ کند، این در حالی است که فیلم‌های دیگر هم ارزشمند هستند، اما فیلم سینمایی شیار 143 فراتر از آن اندازه حرکت کرد چون قهرمانش یک زن است و مادری که جنگ تحمیلی و شرایط موجود او را ناخواسته وارد فضای دیگر کرد و او را از نقطه‌ای به نقطه دیگر رساند. در این فیلم مادر که نامش الفت است، از نارضایتی و اعتراض به یقین می‌رسد. این نقطه جایی است که رادیو را از کمر خود باز می‌کند و پیکر عزیزش به او می‌رسد. من به‌عنوان یک بازیگر سینمای کمدی،‌ اجتماعی و... را تجربه کرده‌ام و البته بازیگر باید بتواند در تمامی این‌گونه‌ها بازی کند. کاری که من می‌کردم فراتر از کارهای یک بازیگر بود که به‌صورت معمول همواره انجام می‌شود. مثلاً بازیگر خودش را به‌جای نقش‌های مختلف مانند پزشک می‌گذارد و سعی می‌کند خودش را به آن نزدیک کند، اما الفت در این فیلم چیزهایی داشت که به صورت معمول برای من قابل‌دسترس نبود. سعی می‌کردم پیش از اینکه با مادران شهدا حرف بزنم، روح و روان خودم را زنده کنم. به نظرم این حوزه شهودی است و باید از همه تجربه‌ها استفاده می‌کردم.

زارعی در ادامه افزود: برای پرداخت نقش‌هایم همواره یک موسیقی در ذهنم برای‌شان پیدا می‌کنم، اما برای این کاراکتر نتوانستم موسیقی در ذهنم بیابم، ولی من الفت را سر سجاده نماز پیدا کردم، چون تجربه بازیگری و کارگردانی آن یک چیزی فراتر از فیلم‌های معمولی سینما است و اگر کسی تحلیل معمولی بیاورد، من می‌ایستم در مقابلش، چون کارگردان آن خدایی است که جوانان ما در مسیرش خون داده‌اند.

بازیگر فیلم سینمایی «بادیگارد» در ادامه این کارگاه عنوان کرد: با سینماگری چند وقت پیش صحبت می‌کردم و گفت قشنگ‌ترین وضو سینما را آنتونی کوئین گرفته است و این در میان ما یک تأسف حیرت‌انگیز است. به نظرم وقتی در این حوزه وارد مباحث تکنیکی می‌شویم، خیلی کوچک نگاه می‌کنیم. واقعاً زمانی که بر سر سجاده می‌نشستم، خلاقیت نیز ظهور پیدا می‌کرد، الحق و الانصاف که این اتفاق می‌افتاد.

وی با اشاره به یکی از صحنه‌های فیلم سینمایی «شیار 143» گفت: در ارتباط با یکی از صحنه‌ها که قرار بود آن را اجرا کنم، متوجه شدم که من به عنوان بازیگر و شناختی که از الفت پیدا کردم، نمی‌تواند آن شکل اجرا صحیح باشد. به همین دلیل با کارگردان که نویسنده اثر هم بود، 45 دقیقه گفت‌وگو کردم، تا به امروز در تاریخ بازیگری‌ام با هیچ کارگردانی بر سر یک صحنه 45 دقیقه حرف نزده‌ام؛ چراکه عموماً وقتی صحبت می‌شود، کارگردان به نظر بازیگر در لحظه گوش فرا می‌دهد و می‌گوید بسیار خب، آنچه که مدنظرت است را انجام بده تا ببینیم به چه شکل درمی‌آید، اما در نهایت خانم آبیار پذیرفت و صحنه تغییر کرد و عوض شد. درواقع لحظاتی پیش می‌آید که بازیگر فراتر از مرز و کارگردان پیش می‌رود.

بازیگر فیلم سینمایی «دست‌های خالی» با اشاره به اینکه بازیگری یک حرفه بسیار سخت است؛ چراکه با روح و روان خود بازی می‌کند، اظهار کرد: چیزی که شیار 143 را با سایر آثار متفاوت کرد، روحی است که در آن دمیده شده و آن حرمت خون شهداست. برای اینکه هزاران مادر شهید داریم که همچنان منتظرند و با زنگ تلفنی از جا می‌پرند.

او گفت: نمی‌توان برای ایفای نقشی چون الفت، در یک وعده غذایی باقالی‌پلو خورد و بعد در مقابل دوربین ظاهر شد و تنها با پیاده کردن تکنیک‌هایی، نقش را پیش برد. نگاه و حال من به عنوان یک بازیگر باید حال و نگاه الفت را پیدا می‌کرد. درواقع من با الفت پیر شدم و انتظار کشیدم. پیش از این توسط کارگردان گفته شده بود که من در زمان ایفای این نقش روزه بودم، با اینکه دوست نداشتم این مسئله عنوان شود، اما باید بگویم این درست است و آنجا روزه برایم مفهوم دیگری پیدا کرده بود، اما موظف بودم به دلیل اعتقادی که داشتم این کارها را می‌کردم، در نتیجه شروع کردم به صیقل دادن خودم و بعد نشان دادن الفت.

مریلا زارعی همچنین با بیان این مطلب که برای بازی کردن نقش دیگری همچون الفت به 20 سال فاصله زمانی نیاز دارم تا دوباره درون خودم را پر کنم، گفت: زمانی که فیلم‌نامه شیار 143 به من پیشنهاد شد و آن را خواندم، یک تله‌فیلم به نظر می‌رسید. نکته‌ای که بسیاری از اطرافیانم با آنها مشورت کرده بودم نیز به من گفته بودند و حالا باید بگویم چیزی که شیار 143 را سینمایی کرد، حال الفت بود که به آن جان بخشید. من برای این فیلم طراحی داشتم، برای نوع لباس و گریم هم پیشنهاد‌هایی را می‌دادم، مثلاً در صحنه‌ای که قرار بود الفت بعد از سال‌ها انتظار استخوان‌های پیداشده فرزند شهیدش را در آغوش بکشد، به گلاره عباسی گفتم به نظرم الفت در این صحنه به عنوان یک مادر گریه نمی‌کند و از تو و می‌خواهم که تو بر سینه بکوبی و گریه کنی. درواقع می‌خواهم بگویم بازی‌ام در این سکانس را از تابلوی عصر عاشورای استاد فرشچیان وام گرفت که برای حرکتم گرفتن چادرم و... از این تابلو کمک و الهام گرفتم که در نهایت نیز پیشنهاد دادم الفت برای نزدیک شدن به تابوت فرزندش، کفش‌هایش را در مقابل در، دربیاورد و یا اینکه از طراح صحنه خواستم دسته‌گل‌هایی را که در آن اتاق گذاشته بودند بردارند و همه‌چیز در حالت غریبانه‌ای قرار بگیرد و غربت شهید و مادرش بیش‌تر به نظر برسد.

وی در پایان صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: من برای ایفای نقش در شیار 143 از خدا خواستم به من کمک کند که چیزی را در درون آن وارد کنم که دوست و دشمن به احترام الفت بایستند و سلام نظامی بدهند. امیدوارم توفیق داشته باشم و بتوانم نقش‌های این‌چنینی را در فرصت‌های دیگری بازی کنم.

در پایان این کارگاه انتقال تجربه مریلا زارعی تربت تفحص‌شده شهیدی را از داخل همان جعبه که در ابتدا گفته بود، بیرون آورد و آن چیزی بود که پیش از این گفته بود بسیار ارزشمند است.