قبل از عملیات آمده بود می گفت: در ایام عید خانواده ها قرار گذاشته اند، بناست عروسی کنم و مرخصی می خواهم، مرخصی ها لغو شده بود ولی فرمانده به او گفت: برو .

گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»، نورزو در 8  سال دفاع مقدس حال و هوای خاصی داشت و هر سال از در این ایام رزمندگان دفاع مقدس مشغول تدارک عملیات خاصی بودند و تدارک کوچکی برای رسیدن سال نو داشتند که بیان برخی خاطره ها در این ایام یادآور دلاوریهای رزمندگان است.

 

نوروز سال 1362 عملیات والفجر مقدماتی تمام شده بود و به خاطر وضعیتی که عملیات پیدا کرده بود هیچ کس دل و دماغ این را که چند روز دیگر عید است را نداشت.

ناتناتن

اردوگاه لشگر از جنگل  به منطقه ای نامعلومی در جاده‌ی دهلران تغییر مکان یافته بود، آدرس این بود از جاده ای دهلران که رفتید روی یک تابلویی نوشته شده یا مهدی ادرکنی از همان سمت بپیچید تا به اردوگاه برسید.

 

طبق آدرس به مکان جدید نقل مکان کردیم و مشغول برپا کردن چادرها شدیم.

 

شب عیدنوروز 62 بود تا دیروقت مشغول کارهای برپایی اردوگاه بودیم، حقیقتاً یادمان رفته بود که فردا عید است، صبح روز بعد که بیدار شدیم دیدیم مقدار زیادی میوه و آجیل و شیرینی آورده اند و گفتند: امروز عید است.


بعد از عملیات والفجر مقدماتی، عملیات والفجر یک، 20 فروردین 62 در ایام عید در همان منطقه اما شمال فکه شروع شد.

 

قبل از عملیات آمده بود می گفت: در ایام عید خانواده ها قرار گذاشته اند، بناست عروسی کنم و مرخصی می خواهم، مرخصی ها لغو شده بود ولی فرمانده به او گفت: برو، توی راه بچه های گردان را دیده بود، به او گفته بودند، عملیات است.


برگشت، عصبانی بود، می گفت: اگر عملیات است، چرا مرخصی دادی، ماند و شهید شد.