سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با نگاهی ساده و پیش پا افتاده می توان به این واقعیت رسید ریگی در کفش خود دارند کسانی که برای ممانعت فرزندان این مرز و بوم در مسیر علم، پیشرفت و فناوری از هیچ اقدام غیرانسانی فروگذاری نمی کنند و با روش های مختلف از جمله تحریم و قرار دادن آنها در لیست سیاه حذف و ترور فیزیکی هستند حالا در قامت دایه دلسوزتر از مادر  بدنبال تولید محتوای مناسب برای مردم ایران بویژه جوانان در شبکه های ماهواره ای باشند.


پخش سریال‌ها و فیلم‌هایی با مضامین خیانت و تجاوز در بین مردم و از بین بردن قبح این اعمال کمترین ضررش به مردم و کشور این است که فرد را علاوه بر بی غیرت و بی عفت کردن گوشه گیر، نق زن، متوقع، بی خاصیت و لاابالی می کند تا نیروی او را که باید در خدمت پیشرفت کشور باشد نابود کند و در خانواده ها اما وضع می تواند خراب تر هم بشود و نهایتا کار را به فروپاشی آن بکشاند.


دشمن برای تسلط خود بر یک منطقه باید ابتدا نیروی انسانی آنجا را در اختیار داشته باشد تا هم هزینه کمی را بپردازد و هم بقای خود را تضمین کند. بنابراین ابتدا با روش های مختلف در میان آنان نفوذ می کنند سپس برنامه های خود را عملیاتی می کند.


در این نبرد خانمانسوز، خانواده مهمترین نهادی است که می تواند در معتقد کردن افراد به مذهب بعنوان دژی مستحکم نقش ایفا کند. بنابراین دشمن به این نتیجه رسیده است برای نفوذ در افراد یک جامعه باید شالوده آن را هدف قرار داد دشمن با برنامه ریزی هایی که برای خانواده ها انجام می دهد ابتدا این بنای مستحکم را متزلزل و سپس در صدد ویرانی آن بر می آید.


در این میان رسانه می تواند دشمنان را خیلی زودتر و با هزینه بسیار کمتر به اهداف شوم شان برساند پس کاملا عاقلانه است که هم و غم خودشان را بر بازیرسانه ای بگذارند و با ایجاد شبهه در مرحله اول و سست کردن اعتقادات افراد خانوده به هدف خود برسند.


با این همه آیا جا ندارد اندکی تامل و تفکر کنیم و به اهداف آنان پی ببریم و خودمان با دستان خودمان آب به آسیاب دشمن نریزیم؟ از جمله ابزارهای رسانه ای دشمن تلویزیون جم است که با شعار "جم همه شما را دوست دارد". به میدان نبرد با ایرانی ها آمده است.


این شبکه ها برای پیشبرد اهداف ضدانسانی خود نیازمند بودجه و منابع مالی گسترده هستند. تبلیغات یکی از این راه هاست که در همه جای دنیا مرسوم است.

 

متاسفانه اخیرا شاهدیم که برخی تولیدات داخلی در این شبکه تبلیغ می شوند و به مخاطب این طور القا می شود که ما نگران محصولات تولید شده در ایران و کارگران و کارفرمایان داخلی هستیم اما آیا حقیقتا پشت پرده چه چیزی است؟


به همان دلایلی که در ابتدا در خصوص تهاجم فرهنگی بیان شد دشمن از حربه تبلیغ برای رخنه و نفوذ استفاده می کند، با عرض تاسف برخی عناصر داخلی هم مورد استفاده این شبکه ها قرار می گیرند و این یعنی تامین ابزارها و گلوله هایی که شبکه های ضدفرهنگی علیه فرهنگ و اعتقادات ایران و ایرانی شلیک می کنند.




      

آن‌هایی که گه‌گاه ریشه‌های ازدواج نکردن هم‌سن‌های خود  را جویا می‌شوند، بعضا به یک پاسخ می‌رسند: کیس مناسب پیدا نکرده‌ایم.

این اتفاق در گفتمان عمومی این‌ سال‌ها برای دختران بیش‌تر مطرح می‌شود، به این معنا که عموما در برخی محافل مطرح‌ می‌شود که پسران کم شده اند و افزایش تعداد دختران در مقایسه با پسران باعث شده است که در اصلاح «کیس ازدواج» برای دختران کم‌ باشد. ?اما آمارهای رسمی و بررسی آنها نشان می‌دهد این ادعا، ادعای صحیح و درستی نیست و واقعیت را در جای دیگری باید جست.

براساس آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی که به بررسی تفاوت‌های جنسیتی و وضعیت ازدواج در کشور پرداخته است، فرضیه کم بودن تعداد پسران در مقایسه با دختران و تاثیر آن بر مقوله ازدواج به کلی رد می‌شود.

استدلال پژوهشگر این سازمان درباره رد کمبود پسر در مقایسه با دختران در سن ازدواج اما این است که براساس آخرین سرشماری، تعداد پسران هرگز ازدواج نکرده در گروه‌های سنی 15 تا 34 بیش از دختران است. به طوریکه در سال 1390 بیش از 558 هزار نفر از مردان در گروه سنی 300 تا 34 ازدواج نکرده اند، در حالی که این رقم برای دختران در این گروه سنی 5333 هزار نفر است.

چقدر «بی شوهری» در جامعه ایران واقعیت دارد؟

اما آن چیزی که باعث می‌شود ماجرای کمبود کیس ازدواج برای دختران در جامعه ایران را اندکی به واقعیت نزدیک کند، تبصره‌های فرهنگی است. به طوریکه مرکز پژوهش‌های مجلس شورای  اسلامی در گزارش خود آورده است:« با توجه به اینکه در نظام عرفی ازدواج در ایران، مردان تمایل دارند با زنانی کوچک‌تر از خود ازدواج نمایند و این میزان معمولاً یک فاصله سنی 3- 5 ساله است باید بررسی شود در صورتی که مردان با زنانی کوچکتر از خود ازدواج کنند وضعیت به چه شکلی خواهد بود.

همانطور که در جدول قابل مشاهده است تفاضل مردان هر گروه سنی با زنان یک پنجه کوچکتر نشان از کمبود مردان در سن ازدواج و فزونی زنان به ویژه در در گروه سنی 25-29 ساله و 30- 34 ساله دارد. امری که میتواند در صورتی که مردان اصرار به ازدواج با زنان کوچکتر از خود داشته باشند(تمایلی فرهنگی ) منجر به کاهش ازدواج در این دو گروه سنی باشد.

بررسی دیتا‌های این جدول نشان می‌دهد وقتی تعداد مردان ازدواج نکرده را با زنان ازدواج نکرده در یک پنجه کوچک‌تر از خود مقایسه کنیم، به این واقعیت می‌رسیم که در این بین، تعداد دختران ازدواج نکرده کمتر می‌شود و این آمار تاییدی است بر این ادعا که پسران ایرانی با دختران کم‌سن تر از خود ازدواج می‌کنند و این اتفاق باعث می‌شود که در گروه سنی 30 تا 34 سال، کیس ازدواج برای دختران کم‌تر باشد.

به بیان مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی«مسئله کمبود مردان در مقایسه زنان نیز پدیده جمعیتی نبوده و تنها در صورتی موضوعیت دارد که به لحاظ عرفی و هنجاری مردان اصرار به ازدواج با زنانی کوچکتر از خود داشته باشند. بنابراین مضیقه ازدواج نیز موضوعی اجتماعی فرهنگی است نه مسئله جمعیتی.»

چقدر «بی شوهری» در جامعه ایران واقعیت دارد؟

سهم دختران و پسران از تجرد قطعی
همانطور که ملاحظه می‌شود تعداد مجردین واقع در سن 15-344، براساس سرشماری نفوس و?مسکن سال 1390، 15 میلیون و 43 هزار نفر هستند. این میزان برای مردان 8 میلیون و 8366 هزار نفر و برای زنان 6 میلیون و 206 هزار نفر گزارش شده است.

ازسوی دیگر داده های جدول فوق نشان می دهد نسبت تجرد به تناسب افزایش سن افراد، کاهش پیدا می‌کند. به نحوی که اگرچه 97 درصد مردان 15-19 مجرد هستند، اما این میزان برای گروه سنی 24-20 به 77 درصد، برای گروه سنی 25-29 به 40 درصد و برای گروه سنی 30-34 به  15 درصد کاهش یافته است. این میزان برای زنان در سن 15-19 سال 78 درصد، سن 20-24 سال 47 درصد، سن 25-29 سال 26 درصد و سن 30-34 سال 15 درصد است. بدین ترتیب که در بازه سنی 15-19 سال میزان تجرد بیش از سایر گروه های سنی است.

علاوه بر این بررسی درصد مجردین در هر بازه سنی نشان می دهد تعداد زنان مجرد در تمامی?گروه سنی (34-15 سال) کمتر از مردان است . با این حال این درصد هرچه سن افراد بالاتر می رود به یکدیگر نزدیکتر می شود. به نحوی که در بازه سنی 30-34 سال برای مردان و زنان تقریباً رقمی معادل 15 درصد رسیده است. بدین ترتیب در بازه سنی 15-34 سال با وضعیت نگران کننده تری در حوزه زنان روبرو نیستیم. با این حال بررسی افراد در آستانه تجرد قطعی (49-35 سال) نشان از تغییر این وضعیت دارد.

چقدر «بی شوهری» در جامعه ایران واقعیت دارد؟

 




      

وقتی دولت در سال 94 و در زمان مجلس نهم لایحه احکام برنامه ششم را به مجلس تقدیم کرد، یکسال از ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت می‌گذشت، و به علاوه مقام معظم رهبری نیز مجدداً در سیاست‌های کلی برنامه ششم بر عملیاتی شدن سیاست‌های جمعیتی تأکید کرده بودند، از بین همه معضلات جمعیتی مثل افزایش طلاق، پیری جمعیت، ناباروری، تک‌فرزندی، افزایش سن ازدواج، گرانی مسکن و ... دولت فقط به یک چیز پافشاری کرد، عدالت جنسیتی! در لایحه دولت آمده بود: به منظور «تقویت نهاد خانواده و جایگاه زن در آن و استیفای حقوقی شرعی و قانونی زنان در همه عرصه ها و توجه ویژه به نقش سازنده آنان و نیز به منظور بهره‌مندی جامعه از سرمایه‌ انسانی زنان در فرآیند توسعه پایدار و متوازن، کلیه دستگاه‌های اجرایی موظفند با سازماندهی و تقویت جایگاه سازمانی امور زنان و خانواده در دستگاه، نسبت به اعمال رویکرد عدالت جنسیتی در سیاست‌ها، برنامه‌ها و طرح‌های خود و ارزیابی آثار تصمیمات خود در آن چارچوب، براساس شاخص‌های ابلاغی ستاد ملی زن و خانواده اقدام نمایند».آیا با تفاسیر فوق اصولاً ارتباطی بین «افزایش سن ازدواج جوانان»، «وجود <span dir=

در آن لایحه معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری موظف شده بود ضمن ارزیابی و تطبیق سیاست‌ها، برنامه‌ها و طرح‌های دستگاه‌ها و رصد مستمر ارتقای شاخص‌های وضعیت زنان و خانواده، گزارش آن را به طور سالانه به هیئت وزیران ارائه کند و آیین‌نامه اجرای آن را نیز به تصویب هیئت وزیران برساند.
عدالت جنسیتی شعار محوری معاونت امور زنان و خانواده برای حل معضلات زنان در کشور است. البته در ابتدای امر این شعار با عنوان «برابری جنسیتی در بازار کار» مطرح می‌شد، همان‌گونه که در مرداد سال 94 در نشست هم‌اندیشی ظرفیت‌های ناشناخته فرهنگی – اجتماعی زنان کارگر مولاوردی بر آن تاکید کرد.
پس از بررسی‌های فراوان آن لایحه در مجلس شورای اسلامی به خصوص نسبت به ماده 31 آن که بر عدالت جنسیتی تأکید داشت، هم‌اکنونکمیسیون تلفیق با افزودن عبارت «بر مبنای طرح‌های اسلامی»، باز هم بر آن صحه گذارده است و معاونت امور زنان را مأمور به رصد سیاست‌های دستگاه‌ها نسبت به میزان اجرای «عدالت جنسیتی» کرده است.
یک بررسی ساده از «گزارش امور زنان و خانواده در برنامه ششم» معاونت زنان که در تیرماه سال جاری تدوین شده است، ماهیت واقعی این طرح را مشخص خواهد کرد، در این گزارش ضمن تأکید بر سیاست مولاوردی نسبت به افزایش 30 درصدی شاغلان زن تا پایان برنامه، راهبردهایی نظیر «استقرار نظام جامع آمار و اطلاعات زنان برای پایش نیل به شاخص‌های عدالت جنسیتی، بازپژوهی قوانین و نظام حقوق زن (نظیر افزایش سن ازدواج و فرزندآوری به 18 سال)، ایجاد نظام مشاوره شغلی به دختران دانشجو، ایجاد اسناد بالادستی در زمینه توازن کار و زندگی زنان و اشتغال پایدار زنان، حضور موثر مدیران زن در مجامع بین‌المللی با تاکید بر اجلاس سالانه کمیسیون مقام زن، ارتقای مدیریت زنان برای حضور در مجامع بین المللی و شناسایی و معرفی زنان فعال و متخصص برای شرکت در دوره‌های آموزشی خارج کشور» تاکید شده است.
یک سئوال اساسی این است که کدام یک از راهبردهای ذیل، پاسخ نیازهای اساسی جامعه زنان کشور است؟ آیا با تفاسیر فوق اصولاً ارتباطی بین «افزایش سن ازدواج جوانان»، «وجود 11 تا 12 میلیون جوان مجرد»، «وجود 3 میلیون زن نابارور»، «وقوع حدود 160 هزار مورد طلاق در سال»، «تجرد دختران روستایی به دلیل مهاجرت مردان جوان» و در کل «بحران پیری جمعیت و تغییرات بنیادین ظرف 25 سال آینده در حمایت بین نسلی و فشار پیری بر خانوار» وجود دارد؟
یا به تعبیری دیگر، آیا ارتباطی بین «برابری جنسیتی» و «آموزه‌های دینی» مبنی بر «نظام تطابق حقوق، تکالیف و فطرت» زن و مرد وجود دارد؟ در ثانی باید گفت «برابری جنسیتی در بازار کار آن هم بر مبنای سند توسعه پایدار 2030»، با منویات مقام معظم رهبری مبنی بر تعالی زن در بستر خانواده و همچنین سیاست‌های کلی خانواده مغایر است!
مولاوردی اخیراً در دانشگاه تهران و در همایش «بررسی چالش‌های زنان برای ورود به عرصه مدیریت» با صحه گذاشتن بر سند پکن که یک سند فمنیستی تلقی می‌شود، اعلام کرد «فرزندآوری مانع حضور اجتماعی زنان است»، با توجه به محور فعالیت این معاونت در سال‌های گذشته، با تصویب ماده مربوط به عدالت جنسیتی در برنامه ششم از سوی مجلس، قطعاً راه برای جبران عقب‌ماندگی جمعیتی و بحران پیری جمعیت بسیار ناهموار خواهد شد.



      
<      1   2      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ اگر من ...