سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کارگردان بیش از آن که به دنبال نقد اختلافات زوج جوان و ارائه راهکار برای این وضعیت باشد، دنبال تبلیغ تفکرات فمینیستی خود است. تا فرضا پول گرفتن زن از همسرش را فاجعه قرن نشان دهد و نیاز جنسی مرد به زن را مکرراً در بوق و کرنا کند. حتی صراحتاً آیه شریفه قرآن کریم نیز قدیمی و زننده جلوه داده می شود.

 آخرین باری که تهمینه میلانی در سینما موفقیت بزرگی بدست آورد مربوط می شد به آتش بس. فیلمی که با بازی دو ستاره جوان آن روزهای سینمای ایران محمدرضا گلزار و مهناز افشار، بین مردم طرفداران زیادی پیدا کرد و جزو پر فروش های آن روزهای سینمای ایران بود. و حالا آتش بس 2. با بازی زوج بهرام رادان و میترا حجار...

 

هر عقل سلیمی این را می پذیرد که موفقیت یک فیلم در گیشه امروز سینمای ایران به معنای قدرت کارگردانی یا لزوماً بازی های درخشان و یا فیلمنامه فوق العاده نیست؛ سینمای امروز ایران در کنار تجربه های پر تعداد موفق و قابل احترام سینمایی، زرد گرایی را هم تجربه می کند و اکثر فیلمهایی که شوخی های عجیب و غریب و موضوعات خاص داشته باشند بسیار دیده می شوند. به خصوص آن که ستاره های محبوب و جوان سینما هم در آن ها حاضر باشند. این همان بیماری است که باعث مهجوریت سینما بین متن مردم شده و سینما را هنری مخصوص "بچه مایه دارها" کرده. اما آتش بس 2 که این روزها گیشه نسبتاً موفقی را پشت سر می گذارد، دارد نانِ کدام خصوصیت خود را می خورد؟ خصوصیت های سینمایی فوق العاده، تجربه موفق آتش بس1 یا زرد گرایی... ؟

 

سئوال اولی که بعد از پایان فیلم مطرح می شود درباره فیلمنامه است. و این که داستان فیلم چه بود؟ الف و ب ای که قرار است از اول تا آخر فیلم به آن برسیم کدام است؟ داستان مربوط به کودک فیلم است؟ قرار است اختلافات زوج حل شود؟ اتفاق خاصی در شخصیت این دو نفر بیافتد؟ قرار است اختلافات این چنینی هجو شود؟ فیلم جدی است؟ طنز است؟ واقعا چه؟!

 

تمام فیلم در لوکیشن های فوق میلیاردی شمال شهر تهران می گذرد. با تمام مشخصاتی که همه ما از زندگی های شاه و پری بالا شهری های تهران داریم. چیزی شبیه به صفحه ای که چند روز پیش کلی سر و صدا کرده بود: بچه مایه دارهای تهرانی.

 

یک منزل مجلل و چند صد متری. لوازم منزل لوکس و فوق گران قیمت. لباس هایی که هر کدام خدا تومان پولش است! خودرویی که به گمانم مازراتی بود و طبعاً چند میلیارد تومانی. حساب بانکی که به قول شخصیت مرد داستان 50 میلیون تومان اصلاً عددی نیست در آن و... .

 

کارگردان تعمد دارد که در هر سکانس لباس زوج جوان فیلم عوض شود و زوج، رنگ جدیدی را تجربه کنند. لباس هایی که لابد غیر روشنفکرانه است اگر بگوییم شرعاً زننده اند و بسیار ناشایست... . مثل خیلی رفتارهای داخل فیلم،‌مثل مهمانی های فیلم؛ مثل خیلی چیزهای دیگر... 

 

زن، شوهرش را Baby    و مرد، همسرش را "تَ تَ" صدا می کند. چند مرتبه صحبت از تخت خواب می شود و مرد نیازمندانه به زن می گوید بیا بریم بخوابیم! حتی باری که با هم دعوایشان شده، زن به مرد می گوید امشب روی کاناپه بخواب!

 

زن دوست دختر قدیمی شوهرش را به خانه دعوت می کند و از او پذیرایی می کند.

 

و اولین چیزی که در هر سکانس به چشم می آید لباس و تیپ جذاب و چشمگیر زن و مرد داستان است...

 

هیچکدام از این ها نقد محتوایی فیلم نیست. به نظر نگارنده اساساً با محتوایی روبرو نیستیم که سعی در نقد آن داشته باشیم! جز چند جمله شعارآمیز روانشناس فیلم و چند مورد هجو اختلافات مرسوم زوج های جوان امروز، بقیه فیلم یا طنز موقعیت است، یا بازی اطواری و بعضاً تئاتری زوج جوان، یا شوی لباس یا عشوه ها و افاده های زننده زوج فیلم و یا تبلیغات برندهای مختلف!  

 

مثلاً اگر این زوج، از قشر متوسط و معمولی جامعه بودند چه لطمه ای به داستان می خورد؟ اگر بورژوازی اغراق شده از فیلم حذف شود چه اتفاق بدی برای فیلم می افتد؟ اگر آی‌پد چند اینچی دست بچه 5-6 ساله این زوج نباشد چه اتفاق عجیبی می‌افتد؟ چه اصراری به "ونک به بالای تهران"‌سازیِ کارگردان وجود دارد؟ کنایه ها و شوخی‌های بی پروای جنسی برای پیش بردن کدام وجه قصه است؟ اصلاً قصه فیلم چیست؟!

 

نمی دانم زوجی که در کافه تریا با هم آشنا می شوند نماینده چند درصد مردم این سرزمین اند. نمی دانم چند درصد مردم ایران مارک خودروی این زوج جوان را می دانند اصلا! نمی دانم برای چند درصد مردم این سرزمین 50 میلیون تومان پول به حساب نمی آید. نمی دانم چند درصد دخترها و پسرهای متأهل ایران، "جاست‌فرند" را تجربه کرده اند. اصلا نمی دانم این هایی که فیلم را دیده اند، چیزی درباره فیلم امریکایی "آقا و خانم اسمیت" شنیده اند؟!

 

کارگردان بیش از آن که به دنبال نقد اختلافات زوج جوان و ارائه راهکار برای این وضعیت باشد، دنبال تبلیغ تفکرات فمینیستی خود است. تا فرضا پول گرفتن زن از همسرش را فاجعه قرن نشان دهد و نیاز جنسی مرد به زن را مکرراً در بوق و کرنا کند. حتی صراحتاً آیه شریفه قرآن کریم نیز قدیمی و زننده جلوه داده می شود.

 

از افاضات و توصیه های روانشناس نیز نمی توان انتظار تطابق با فرهنگ ایرانی اسلامی داشت. چرا که به گواه تیتراژ فیلم قرار است بخش اعظمی از روانشناس فیلم، نماینده "دکتر فرهنگ هلاکویی" باشد؛ روانشناسی که در امریکا تحصیل کرده و در امریکا زندگی می کند اما برای ایرانی ها نسخه تجویز می کند؛ نسخه هایی کاملاً سازگار(!)با آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی!

 

فیلم چنان ضعیف است که حتی قشر معدودِ سینما بروی امروز ایران نیز تا حدود زیادی از آن بیزار بوده اند و حتی بعضی با لقب "افتضاح" از آن یاد کرده اند. البته هیچ کدام از این ها عجیب نیست. وقتی کسی که مردم ایران را عقده ای می داند فیلم بسازد، طبیعتاً نباید منتظر فیلمی شایسته باشیم که دغدغه های واقعی مردم این سرزمین را نشان دهد.

 

الکلام؛ وقتی سینما در دست امثال این کارگردان ها و این فیلم ها باشد هیچ جای تعجبی ندارد که "مردم" با سینما غریبه باشند و هیچ تعجبی ندارد اگر 100.000 بیننده برای یک فیلم یک اتفاق بزرگ به حساب آید. آن روزهایی میلیون ها ایرانی برای دیدن فیلم به سینما می رفتند نه خبری از تجمل گرایی و ادا و اطوار بود و نه تمسخر ارزش ها و اعتقادات پاک ایرانی و اسلامی. آن روزها هیچ کارگردانی به خودش این جسارت را نمی داد که مردم وطنش را عقده ای بخواند و با وقاحت برای انها فیلم بسازد. آن روزها سینما اسیر مد و پز و سانتی مانتالیسم و فمینیسم و هزار و یک مورد دیگر از این ایسم های مزخرف نبود...

 

 

 

 




      

   

این تصاویر مربوط به مهمانی‌ها و اصطلاحاً دورهمی‌هایی است که در آنها خبری از عفت، حدود شرعی و انسانی نبوده و به شدت هر نوع حربم اخلاقی را دریده‌اند، به قدری که علیرغم افکت‌های تصویری به کار گرفته شده در این گزارش، همچنان از انتشار برخی از این تصاویر که هر روز آزادانه در صفحات اجتماعی موبایلی انتشار می‌یابند، معذوریم.

در روزهای اخیر، و در یکی از شبکه‌های اجتماعی، صفحه‌ای راه‌اندازی شده که در آن جوانان مرفه شهر تهران تصاویری از علایق، خاطرات زندگی، دوستان، خودروها و سفرهای خود را منتشر می‌کنند، در این صفحه که گردانندگان و تأسیس‌کنندگان آن مشخص نیست، تصاویر مذکور با اشاره به شخصیت های موجود در عکس ها منتشر شده است. طوری که افراد حاضر در عکس، تگ شده و صفحه شخصی خودشان نیز قابل دسترسی است.

 

آنچه که اهمیت پرداختن به این موضوع را بیشتر کرد تعداد 42 هزار نفری است که تا لحظه تنظیم این گزارش، این صفحه را دنبال کرده‌اند. سرعت همه‌گیر شدن این صفحه چنان بالاست که حتی گردانندگان صفحه نیز تعجب خود را از این موضوع اعلام داشته اند و به خاطر این استقبال گسترده، صفحه خود را دیگر شبکه های اجتماعی نیز افتتاح کرده اند. این در حالی است که تا عصر دیروز تعداد دنبال کنندگان این صفحه 34 هزار نفر بود. یعنی در حدود 12 ساعت اخیر بیش از 8000 نفر به این جمع اضافه شده است.

 

حتی کار به جایی رسید که چند روز پیش سایت خبری امریکایی "المانیتور" نیز گزارشی از این صفحه اجتماعی و علایق و سبک زندگی جوانان مرفه تهرانی منتشر کرد.

 

اما جزئیات تصاویر منتشر شده بسیار قابل تأمل است. همان طور که در نام این صفحه (Rich Kids of Tehran  ) قید شده، تقریباً تمامی تصاویر مربوط به جوانان ساکن شهر تهران است. این تصاویر مربوط به مهمانی‌ها و اصطلاحاً دورهمی‌هایی است که در آنها خبری از عفت، حدود شرعی و انسانی نبوده و به شدت هر نوع حربم اخلاقی را دریده‌اند، به قدری که علیرغم افکت‌های تصویری به کار گرفته شده در این گزارش، همچنان از انتشار برخی از این تصاویر که هر روز آزادانه در صفحات اجتماعی انتشار می‌یابند، معذوریم.

 

اکثر عکس‌های پسران در این صفحه مربوط به خودروهای میلیاردی است که هر یک به اندازه تمام دارایی های ده ها خانواده قشر متوسط جامعه ارزش داشته و اکنون ارزشی حدود 1 تا 3 میلیارد دارند. علاقه دیگر این قشر هم ساعت های مچی طلایی، گوشی های مدرن و... می باشد.

 

دختران فعال در این صفحه نیز که در بی‌حیایی و رفتارهای بی‌شرمانه سنگ تمام گذاشته‌اند طبق اعلام خودشان و طبق شواهد موجود در صفحات شخصی‌شان، ساکن تهران بوده و عکس‌های مهمانی‌های شبانه و مسافرت‌های خود به برخی ویلاهای شخصی و بدون محدودیت(!) شمال کشور را در این شبکه اجتماعی با آزادی و البته وقاحت هر چه بیشتر منتشر می‌کنند!

 

جالب آنکه در تمامی تصاویر منتشر شده، عبارت "Life style  " به معنای سبک زندگی در توضیحات عکس‌ها آمده است تا هرگونه شائبه در خصوص سهوی بودن و ساده‌انگاری در انتشار بی واهمه و غیر اخلاقی عکس ها از بین برود. حتی در این میان تصاویری از برخی بازیگران زن سینمای ایران نیز به چشم می خورد که البته هیچ تکذیب و یا اعلام موضعی در خصوص این صفحه از آن بازیگران دیده نشده است.

 

طبق اعلام گردانندگان این صفحه، تصاویر در مناطق مختلف شمال شهر تهران نظیر خیابان فرشته، الهیه، فرمانیه، شهرک غرب، اقدسیه، کامرانیه، سعادت‌آباد، شهید اندرزگو، جردن، ولنجک، نیاوران، لواسان به ثبت رسیده. برخی تصاویر هم که مربوط به سفرهای شمال کشور است در منطقه‌هایی نظیر جاده چالوس، رویان مازندران، کردان کرچ،‌ خانه دریا در مازندران و ... به ثبت رسیده است.

 

اما نکته عجیب که ذهن ناظران را به خود مشغول کرده، عدم برخورد فوری و جدی مسئولان امر در دولت و دستگاه قضا با گردانندگان این صفحه مستهجن است به گونه‌ای که تا به امروز و با وجود گذشت چند هفته از شروع به کار آن، گردانندگان این صفحه با احساس آزادی کامل و با وقاحت هرچه تمام‌تر به صورت روزانه اقدام به انتشار تصاویر ساختارشکن و مستهجن از خود می‌کنند و البته در سایه عدم برخورد فوری و جدی با بانیان آن، روز به روز تعداد مخاطبان این صفحه‌ در حال افزایش تصاعدی است!!

 

در ادامه نمونه‌هایی از تصاویر منتشر شده را با ذکر توضیحاتی که درباره عکس در صفحه مربوطه قید شده را از نظر می‌گذرانید، باشد تا انتشار این گزارش زنگ خطری باشد برای مسئولان امر؛ «خبرگزاری دانشجو» پیشاپیش به خاطر انتشار این تصاویر از شما مخاطبین محترم عذرخواهی می‌کند.

 

 

طبق ادعای گردانندگان صفحه، تصویر مربوط به ویلایی در کُردان کرج است.  سمت چپ تصویر که مشخص نیست، تعدادی دختر و پسر هستند که برهنه روی تشک بادی در استخر کنار هم خوابیده اند. زیر این عکس،‌ کاربری کامنت گذاشته:‌ ما میریم لواسان همین طوره...

 

 




      

 روز عرفه ، روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک و روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق است .

التماس دعا ...




      

انگار عادت دارند زن‌ها! ‌زن‌ها همیشه دسته‌ گل به آب می‌دهند… گاهی به رود نیل، گاهی به علقمه، گاهی هم به اروند و کارون و …




      

بسیار مى شود که انسان، به عنوان یک آزمون الهى در داخل کشورهاى اسلامى یا بیرون آن در میان گروهى بى بند و بار گرفتار مى شود که او را به همرنگى خود مى طلبند  .

 اینجاست که وسوسه هاى نفس و شیاطین شروع مى شود، که چاره اى جز همرنگ شدن با جماعت نیست، و براى این کار عذرهاى واهى مى تراشد  !


میزان رشد اخلاقى، استقلال شخصیّت و شکوفائى ایمان هر انسانى در این گونه شرایط ظاهر مى شود، آنها که همچون خسى با امواج حرکت مى کنند، غرق فساد مى شوند و رسوا نشدن را در همرنگى با جماعت آلودگان مى پندارند، آنها انسان هاى بى ارزشى هستند که از جوهره آدمیّت به پوسته اى قناعت کرده اند  .

انبیاء و اولیاء و پویندگان راه، غالباً در زمان خود همین گرفتارى را داشتند، ولى با صبر    و شکیبائى و استقامت نه تنها همرنگ نشدند، بلکه محیط خود را دگرگون ساختند و به رنگ خود درآوردند! ساختن با محیط و همرنگى با آن، کار انسان هاى بى اراده است، ولى ساختن محیط هاى جدید و ایجاد تحوّل و دگرگونى مثبت، کار قدرتمندان و م?منان شجاع و با شهامت است  .

با مواجه شدن و قرار گرفتن در چنین شرایطی، دو راه پیش پای انسان قرار می گیرد: یا مقلّدانه راه دیگران را پیش می گیرد و یا با تدبّر و تفکّر راه نیکو را انتخاب می نماید  .

برنامه گروه اوّل، تقلید کورکورانه    و شعارشان «اِنّا وَجَدْنا آبائَنا عَلى اُمَّة وَ اِنّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ» (زخرف/23) بگو: اى اهل کتاب، در دین خود به ناحق مبالغه نکنید، و از هواهاى گروهى که از پیش گمراه شدند و بسیارى از مردمان را گمراه کردند و از راه راست منحرف شدند، پیروى مکنید. (سوره مائده / 77  )

خبر ابراهیم را برایشان بخوان* در آن هنگام که به پدر (عمو) و کسانش گفت: چه مى‏پرستید؟ گفتند: بتان را مى‏پرستیم و پیوسته بر پرستش آنها مداومت مى‏دهیم* گفت: اگر آنها را بخوانید، مى‏شنوند؟* یا براى شما سود و زیانى دارند؟  * گفتند: پدرانمان را دیدیم که چنین مى‏کنند.*(سوره شعرا / 74- 69)

 

تقلید کورکورانه ممنوع!

حدیثی است که شخصی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که عوام و بی سوادان یهود راهی نداشتند جز اینکه از علمای خود هر چه می شنوند قبول کنند و پیروی نمایند. اگر تقصیری هست متوجه علمای یهود است. چرا قرآن عوام الناس بیچاره را که چیزی نمی دانستند و فقط از علمای خود پیروی می کردند مذمّت می کند؟

چه فرقی بین عوام یهود و بین عوام ما هست؟ اگر تقلید و پیروی عوام از علما مذموم است پس عوام ما نیز که از علمای ما پیروی می کنند باید مورد ملامت و مذمّت قرار گیرند. اگر آنها نمی بایست قول علمای خود را بپذیرند، اینها نیز نباید بپذیرند. حضرت فرمود:

عوام و علمای ما و عوام و علمای یهود  از یک جهت فرق دارند و از یک جهت مثل هم اند؛ از آن جهت که مثل هم می باشند خداوند عوام ما را نیز به آن نوع تقلید از علما مذمّت کرده و اما از آن جهت که فرق دارند نه. فرمود: عوام یهود علمای خود را در عمل دیده بودند که صریحاً دروغ می گویند، از رشوه پرهیز ندارند، احکام را به خاطر رو دربایستی ها و رشوه ها تغییر می دهند، می دانستند که درباره افراد و اشخاص عصبیّت به خرج می دهند، حبّ و بغض شخصی را دخالت می دهند، حق یکی را به دیگری می دهند. آنگاه فرمود:

به حکم الهامات فطری عمومی که خداوند در سرشت هر کس تکویناً قرار داده، می دانستند که هر کس که چنین اعمالی داشته باشد نباید قول او را پیروی کرد، نباید قول خدا و پیغمبران خدا را با زبان او قبول کرد.

و به همین منوال است حال عوام ما. اینها نیز اگر در فقهای خود اعمال خلاف، تعصب شدید، تزاحم بر سر دنیا، طرفداری از طرفداران خود هر چند ناصالح باشند، کوبیدن مخالفین خود هر چند مستحق احسان و نیکی باشند، اگر این اعمال را در آنها حس کنند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها پیروی کنند، عیناً مانند همان عوام یهودند و مورد مذمت و ملامت هستند.

پس معلوم می شود که تقلیدِ ممدوح  و مشروع «سرسپردن» و چشم بستن نیست، چشم باز کردن و مراقب بودن است و اگر نه مسئولیت و شرکت در جرم است. (مجموعه آثار شهید مطهری، ج20، ص 175)

برنامه گروه دوم، تفکّر و تدبّر و انتخاب شایسته و شعارشان «هیچ قومى نخواهى یافت که ایمان به خدا و روز جزاء داشته باشد و در عین حال با کسانى که با خدا و رسولش دشمنى مى‏کنند، دوستى کند هر چند دشمن خدا و رسول پدران و یا فرزندان و یا برادرانشان و یا قوم و قبیله‏ شان باشد، براى اینکه خداوند در دل هایشان ایمان را نوشته و به روحى از خودش تأییدشان کرده و در جنّاتى که نهرها در زیر درختانش جارى است داخلشان مى‏کند تا جاودانه در آن باشند. خدا از ایشان راضى شد و ایشان از خدا راضى شدند اینان حزب خدایند، آگاه! که تنها حزب خدا رستگارند.» (مجادله/ 22) مى باشد.

آرى روح القدس به یارى آنها مى شتابد و فرشتگان الهى از آنها پاسدارى مى نمایند و به تقویت روحیه آنها مى پردازند و آنها را دعوت به مقاومت مى کنند.

هان اى عزیز! اگر در چنین شرایطى گرفتار شدى، خود را به خدا بسپار و بر ذات پاکش توکّل کن و از «کثرة الخبیث» وحشت نکن و این آزمون را با موفّقیّت، پشت سر بگذار، تا از برکات آن بهره مند شوى و بگو: «ناپاک و پاک یکسان نیست هر چند کثرت ناپاکان تو را در تعجّب فرو برد، تقواى الهى پیشه کنید اى خردمندان تا رستگار شوید.» (مائده/ 100)

امام رضا علیه السلام توصیه کرده‌اند که در روز پنجاه آیه از قرآن را قرائت کنید، زیرا قرآن انسان را با معارف الهی آشنا می‌کند و باعث خودسازی انسان می‌شود. قرآن انسان را دعوت به قرائت با تدبّر، تعقل و اندیشه می‌کند، قرآن به عجول بودن توصیه نمی‌کند و از دیدگاه قرآن کریم همرنگ جماعت شدن غلط است. انسان همیشه باید با حق و حقیقت همرنگ و همراه شود و کارها با خردورزی انجام می‌شود.

این آزمون الهى مخصوصاً براى جوانان عزیز در زمان ما اهمیّت بیشترى دارد، و آنها هستند که مى توانند از پیروزى در این امتحان بزرگ بر بال فرشتگان رحمت سوار شوند و در اوج آسمانِ قرب پروردگار به پرواز درآیند!

 




      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ اگر من ...