سفارش تبلیغ
صبا ویژن

»

‏میهمان ایرانی...‏

یکی از راه های کسب موفقیت، آشنایی با افراد موفق و الگو گرفتن از سبک زندگی و رفتار آنهاست. موضوعی که علاقه مندان فراوانی دارد و به همین علت به سوژه ای تبدیل شده تا بسیاری از رسانه ها با استفاده این ایده دست به تولید برنامه های متنوعی بزنند.

 

بدون شک هر رسانه ای با توجه به اهداف و سیاست ها خود اقدام به انتخاب سوژه های مورد نظر و تولید چنین برنامه هایی می کند. گروه تلویزیونی جم که در سال های اخیر به صورت گسترده حجم فعالیت هایش را افزایش داده یکی از علاقه مندان همین حوزه است. این رسانه فارسی زبان مدتی است اقدام به تولید
برنامه ای به نام «میهمان ایرانی» کرده است.
میهمان ایرانی بعد از تماشای این برنامه، باید ایران را ترک کنید!

 

«میهمان ایرانی» داستان زندگی چهره های ایرانی را روایت می کند که در خارج از ایران زندگی می کنند. چهره هایی که در حال حاضر دارای شرایط نسبتا مناسبی در خارج ایران هستند و شبکه جم سعی می کند با موفق خواندن آنها، به واکاوی و روایت زندگی آنها بپردازد.

 

این برنامه که هزینه زیادی برای تولیدش صرف می شود حامل پیام های گوناگونی است که با اندکی تامل می توان به آن ها دست یافت. پیام هایی که در راستای اهداف شبکه جم و تامین منافعش تولید می شوند. در این مجال سعی داریم به تحلیل این برنامه به ظاهر سازنده و مثبت بپردازیم و آن را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم.

 

1- بزرگنمایی کشورهای غربی: میهمانان خارج نشین این برنامه در شهرهای بزرگ زندگی می کنند و این برنامه با به تصویر کشیدن جاذبه های بصری و همچنین تشریح امکانات آن شهرها، اقدام به بزرگ نمایی کشورهای غربی می کنند.

 

2- رسیدن به موفقیت در خارج از ایران: این برنامه کشورهای غربی را مامن و پناهگاهی معرفی می کند که برای برای رسیدن به موفقیت باید به آنها پناه برد.

 

3- تعریف باز از واژه موفقیت: «موفقیت» واژه ای است نمی توان تعریف دقیقی از آن ارائه داد.  شبکه جم با استفاده از این ظرفیت هر شخصی را که بخواهد در دایره تعریف موفقیت وارد می کند و الگوسازی از آن می پردازد. گاه چهره موفق او یک زن رقاص است، گاه یک پژوهشگر و گاه یک زن آوازخوان!

 

4- تعریف و تمجید از دوران قبل از انقلاب: اکثر میهمانان این برنامه، افرادی هستند که دوران قبل  از انقلاب را در ایران تجربه کرده اند و در گفتگوهای خود، از آن ایام به دوران طلایی و شکوفایی ایران یاد می کنند.

 

5- مظلوم نمایی برای ایرانی های مقیم خارج: برنامه به گونه روایت می شود که بیننده به این نتیجه می رسد که چهره های معرفی شده علی رغم علاقه ای که به ایران دارند، مجبور شدند ایران را رها کنند و به کشورهای خارجی بروند.

 

6- محدود نشان دادن شرایط پیشرفت و موفقیت در ایران: برنامه «میهمان ایرانی» به بیننده خود  القا می کند ایران کشوری محدود و بسته است که نمی توان در آن پیشرفت کرد و به موفقیت رسید.

 

7- عادی جلوه دادن خروج از ایران: این برنامه علاوه بر میهمانان خود، با به تصویر کشیدن تعدادی از  ایرانی های مقیم خارج، سعی دارد روند خروج مردم از کشور را رویدادی عادی جلوه دهد.




      

کی از فیلم هایی که در روزهای اخیر به دلیل بیرون ماندن از بخش مسابقه حاشیه هایی از جانب  سازندگانش ایجاد شد «کاناپه» کیانوش عیاری بود. فیلمی که محمد حیدری دبیر سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در خصوص آن می گوید:« فیلم آقای عیاری بیشتر بدلیل محتوا و موضوع فیلم مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به اینکه تصمیم جشنواره باید قاطع و سریع باشد، به دلیل شرایط خاص این فیلم، تصمیم گیری درباره آن نیاز به ورود مراتب بالاتری داشت و ما به آن‌ها موکول کردیم.»

 
در خبر ها آمده است که عیاری در این فیلم به دلیل استفاده کاراکتر ها از کلاه گیس سکانس های داخلی آن ها را بدون پوشش به تصویر کشیده است. اتفاقی که باعث شده حتی عماد افروغ در خصوص این فیلم بگوید: «حل مشکل این فیلم نیاز به حکم حکومتی دارد.» 
کیانوش عیاری که فیلم قبلی او «خانه پدری» به دلیل توهین به خانواده مذهبی-سنتی ایرانی و ارائه تصویری سیاه از جامعه سنتی توقیف شده در فیلم «کاناپه» نیز دست به حرکتی جنجال برانگیز زده. او علیرغم سال ها فیلمسازی و اطلاع از ضوابط مختلف و قوانین با ضبط بخش هایی از فیلم درحالی که زنان به بهانه استفاده از کلاه گیس بدون پوشش بوده اند زمینه فتح بابی جدید را در سینمای ایران به وجود آورده است.
 
 
همچنین در ادامه این ماجرا پرویز شهبازی که فیلم «مالاریا» را در نوبت اکران دارد در این خصوص گفت: «شاید این فرصتى باشد تا راه حلى براى روسرى هاى غیرضرورى در فیلم هاى ایرانى پیدا شود.»
 
این ها در حالی است کیانوش عیاری در سریال روزگار قریب با همین ضوابط و حتی بیشتر آن در تلویزیون توانست روایتی از یکی از شخصیت  های اثرگذار تاریخ معاصر ارائه دهد که اتفاقاً مورد اقبال عمومی مخاطبان سیما نیز قرار گرفت. 
 
 
از طرفی پرویز شهبازی هم در فیلم دربند توانست بدون افتادن در این چنین حاشیه هایی ضمن نمایش  و پرداخت مناسب مشکلات یک دختر شهرستانی که برای تحصیل به تهران آمده را به تصویر بکشد. حال آنکه همین فیلمساز سال گذشته در فیلم مالاریا به رغم داشتن برخی میزانسن های عجیب در خصوص استفاده از حجاب در فضا های خصوصی اما آنگونه که باید نتوانسته بود قصه و درامی جذاب را ارائه کند.
 
این ها نشان می دهد که فیلم خوب ساختن بیش از آنکه به این مسائل ارتباط داشته باشد به هنرمندی و توان کارگردانی ارتباط دارد. چه این که وقتی فیلمسازها خود را در گیر حواشی این چنینی کرده اند معمولاً آثارشان نیز به لحاظ کیفیت ضعیف شده است. 
 
در همین حال یکی از منتقدان سرشناس نیز در این باره با اشاره به اینکه پوشش زنان بازیگر در خانه و نماهای داخلی ظاهراً منطقی ندارد گفت:  این امر یک قرارداد پذیرفته شده میان مخاطب و فیلمساز به حساب می آید که هرگز به فیلم آسیب نمی زند. 
 
 
مراجعه به سرنوشت بازیگر زن مشهوری که با وجود پر کار بودن در سینمای ایران به آمریکا مهاجرت کرد یا فیلمسازی که کاسبی مناسبی در ایران داشت و به ترکیه رفت و سایر بازیگران که به زعم خودشان برای پیشرفت تن به رفتن از وطن دادند بی حجابی را انتخاب کردند نگاه کنیم خواهیم یافت که پشت این حاشیه سازی ها و بازی ها چیزی جز هدر شدن استعداد نیست. بسیاری از کارگردانان و بازیگران موفق این روزهای سینمای ایران در همین شرایط و با همین ضوابط فیلم های خوب و جذاب می سازند. 
 
در این میان نکته تحسین برانگیز اقدام جشنواره فیلم فجر برای مقابله با رفتار های ساختارشکنانه  است. اینکه نام ها هر چقدر هم به ظاهر بزرگ و مشهور باشند اما قوانین و اعتقادات مردم از آن ها بزرگ تر هستند و مسئولین فعلی جشنواره این مسئله را به خوبی درک کرده و آگاهانه این مسئله را تدبیر کردند. 
 



      
دکتر حسین اخوان، عضو گروه درمان و مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد و درمان‌گر اختلالات جنسی  با اشاره به باورهای نادرستی که منجر به دوستی دختر و پسر می‌شود، بیان کرد: دلایل مختلفی باعث می‌شود که یک ختر و پسر با هم رابطه داشته باشند و دوست شوند که مهم‌ترین علت آن غریزه‌ای است که بعد از بلوغ و تشکیل هویت، به‌ویژه هویت جنسی شکل می‌گیرد. به عنوان شخصیت مستقل که به جنس مخالف‌شان تمایل پیدا می‌کنند، طبیعی است که این رابطه شکل بگیرد. بنابراین در اصل ماجرا که چرا این اتفاق می‌افتد، می‌توان گفت طبیعی است و همه ما می‌دانیم به دلیل وجود شرایط بعد از بلوغ است. اما در فرهنگ و دین ما این رابطه تا زمان مطرح‌شدن بحث ازدواج، به‌طور جدی منع شده است. طبیعی است که قبل از ازدواج، افراد پروسه‌ای را طی می‌کنند که منجر به آشنایی دو طرف می‌شود. در واقع آن‌چه در این بستر می‌بینیم، آشنایی و رابطه است برای این‌که آیا ازدواج صورت بگیرد یا نه.

انواع روابط دختر و پسر
او درباره انواع روابط دیگر دختر و پسر گفت: گاهی رابطه در بستر همکاری است. طبیعی است که افراد در محیط کاری، با یکدیگر کار می‌کنند و باید روابط کاری وجود داشته باشد و این روابط کاملاً طبیعی و بدون حاشیه شکل می‌گیرد. گاهی این رابطه روابط خیلی محدود داخل یک کلاس را شامل می‌شود که جزوه‌ای رد و بدل می‌شود یا کار مشترکی را استاد به آن‌ها می‌سپارد که امتحانی را تمرین کنند. این هم رابطه کاملاً مشخص و تعریف‌شده‌ای است. گاهی روابط دختر و پسر یک رابطه فامیلی است. در واقع با هم رفت‌وآمد خانوادگی دارند و در بستر خانوادگی با حضور خانواده‌ها که همه چیز را می‌دانند، رابطه‌ها کاملاً تعریف‌شده، مشخص و شناخته‌شده است. اهداف همه این روابط روشن و نوع رابطه کاملاً تعریف‌شده است.
Image result for ?باور غلط تجربه رابطه جنسی پیش از ازدواج برای زندگی بی‌نقص?‎

دختران دنبال رابطه عاطفی هستند
اخوان با اشاره به نوع دیگری از روابط دوستی دختر و پسر اظهار کرد: گاهی رابطه، خارج از انواع روابط بالاست. یعنی گاهی دختر و پسر بدون قصد ازدواج با هم دوست می‌شوند. پرسش این‌جاست که این دوستی می‌تواند چه مشکلات و مسائلی داشته باشد؟ آیا مزایا و منافعی می‌تواند داشته باشد؟ اصولاً ما از این دوستی چه باورهایی داریم که این دوستی شکل می‌گیرد؟ براساس تحقیقات، یک دختر وقتی با یک پسر دوست می‌شود، به دنبال رابطه عاطفی با دوست‌پسرش است و کمتر و شاید اصلاً به رابطه جنسی فکر نمی‌کند. حتی شاید اصلاً در ذهنش این است که در نهایت این رابطه عاطفی بتواند تبدیل به یک ازدواج، و دوست‌پسرشان تبدیل به تکیه‌گاه‌شان در آینده شود ولی زمانی که این رابطه را از دید پسرها بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که در اکثر آن‌ها از ابتدا انگیزه و غریزه جنسی غلیان داشته است؛ البته به این معنا نیست که رابطه جنسی اولین هدف‌شان باشد که بلافاصله بخواهند رابطه جنسی داشته باشند ولی به هر حال وجود غریزه‌های جنسی در پسرها وقتی با یک دختر دوست می‌شوند، خیلی پررنگ است. حتی اگر در ابتدا با این انگیزه وارد این دوستی نشوند، در ادامه روابط دوستانه، این هدف خیلی پررنگ‌تر می‌شود.

دخترها دنبال چه و پسرها دنبال چه هستند؟
این درمان‌گر اختلالات جنسی با بیان این‌که دخترها وقتی دوست می‌شوند دنبال چارچوب متعهدانه‌تر و مسئولانه‌تری هستند، افزود: آن‌ها فکر نمی‌کنند که امروز با یک فرد و فردا با فرد دیگری دوست شوند اما در پسرها دوستی برای این شکل می‌گیرد که الان نمی‌توانند مسئولیت تشکیل و پاسخ‌گویی به یک زندگی دائم را داشته باشند؛ بنابراین دوستی با دختر را جایگزین روابط متعدانه و مسئولانه می‌کنند. نکته بعدی این است که وقتی از یک دختر و پسر برای دوستی‌هایشان سؤال می‌کنیم، گاهی می‌گویند این رابطه برای قبل از شروع زندگی دائم لازم است. یعنی من اگر دوست‌پسر یا دختر نداشته باشم و با جنس مخالف رابطه نداشته باشم، چگونه می‌توانم از پس زندگی با جنس مخالف در آینده برآیم؟ من الان باید این آزمون و خطا را داشته باشم تا در آینده، بتوانم براساس این آزمون و خطاها زندگی خوبی را تشکیل دهم.

آیا تجربه دوستی می‌تواند باعث تجربه زندگی مشترک بهتری شود؟
مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره توجیه بالا تصریح کرد: باید توجه داشت که روابط دختر و پسری که باهم دوست می‌شوند، بر پایه روابط متعهدانه و مسئولانه شکل نمی‌گیرد و هرکدام خود را مجاز می‌دانند که در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یا خوششان نیامد، رابطه را قطع کنند. آزمون و خطاهایی که اتفاق می‌افتد همان تجاربی نیست که در زندگی دائم اتفاق می‌افتد. در زندگی دائم ما دنبال تعهد، مسئولیت‌پذیری و هم‌سرنوشتی هستیم. دنبال این هستیم که برای پایدار ماندن زندگی‌مان ازخودگذشتگی داشته باشیم. دنبال این هستیم برای این‌که بتوانیم همسر مناسب‌مان را داشته باشیم، خودمان را مناسب کنیم. اما در یک روابط دوستانه هیچ‌کدام از این‌ها تعهد و الزامی ندارند؛ دو نفر با هم دوست می‌شوند و براساس اهداف خود، می‌خواهند از بودن در کنار هم لذت ببرند یا وقتشان را پرکنند و از تنهایی خارج شوند یا ژست این را داشته باشند که من چند دوست‌پسر یا چند دوست‌دختر دارم. هیچ‌کدام از این‌ها در زندگی مشترک نیست؛ بنابراین آزمون و خطاهایی که در این روابط دوستانه شکل می‌گیرد، از جنس آزمون و خطاهایی نیست که در زندگی مشترک اتفاق می‌افتد. اتفاقاً آن الزامات خودش را دارد و این الزامات دیگری دارد. بنابراین این باور که دوست‌دختر یا پسر داشته باشیم که از پس زندگی آینده‌مان برآییم، درست نیست زیرا اهداف متفاوتی دارد و هم‌شکل و هم‌سنخ نیست و هیچ‌کدام نمی‌تواند محکی برای دیگری باشد.






      

جشنواره تئاتر فجر در حالی روز جمعه گام به سی و پنجمین  دوره اش گذاشت که با نادیده‌گی کامل مسئولان جشنواره شاهد به صحنه رفتن آثاری مساله‌دار به لحاظ سیاسی و اخلاقی بوده‌ایم. چنان که گویی آثار به نمایش درآمده در کشوری غیر از ایران و تحت حمایت مغرضان به نمایش درآمده است! آثاری که به شکلی روشن به حمایت از اغتشاشگران خیابانی در ماجرای سال 88 پرداخته و کنایه‌هایی تمسخرآمیز به نیروهای مومن و مردمی روا داشتند و به دور از هرگونه نظارت امکان به صحنه رفتن را پیدا کردند.

آن چه پیداست برگزارکنندگان جشنواره تئاتر تنها ملاک خود را از گزینش آثار، جنجالی بودن و ملتهب بودن فضای نمایشی قرار داده تا از این طریق پُز آزادمنشی خود را مبنی بر امکان حضور طیف‌های مختلف فکری فراهم سازند و در صورت وجود چنین تفکری باید از مسئولان مربوطه پرسید پس جای آثاری که با تفکر برآمده از نگاه مردمی در زمینه موضوعات دینی و آئینی تولید شدند، در این آوردگاه چیست؟ جشنواره ای که تنها در عنوان، «فجر» دارد و در طی طریقش رویکردی کاملا مغایر را می‌پیماید.
 آغاز جشنواره تئاتر همراه با رقص و آوازخوانی زنان!/ / حضور آثار مساله دار به بهای رونق جشنواره!/ پیوندی سخیف با واقعه ای تاریخی/آموزش رقاصه‌گی در جشنواره فجر!
 
در واقع اگر نگاهی اجمالی و رصد حقیقی نسبت به آثار انتخابی برای جشنواره سی و پنجم تئاتر فجر داشته باشیم ، جدا از چند اثر انتخابی که از محصولات اداره نمایش حوزه هنری در استان‌ها‌، مابقی آثار را موضوعاتی مغایر با اندیشه های انقلاب اسلامی و دغدغه های نظام اسلامی ایران و مردم ولایت مدار این دیار می یابیم.
 
در یادداشت‌های روزانه تئاتری درباره برخی آثاری که چنین شرایطی دارند، به شکلی صریح و روشن خواهیم پرداخت تا وضعیت امروز آثار نمایشی برای مسئولان و مخاطبان روشن شود.

 
آغاز جشنواره تئاتر همراه با رقص و آوازخوانی زنان!/ / حضور آثار مساله دار به بهای رونق جشنواره!/ پیوندی سخیف با واقعه ای تاریخی/آموزش رقاصه‌گی در جشنواره فجر!
 
نمایش «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی
 
 
حسین کیانی یکی از شناخته شده ترین کارگردان های حوزه تئاتر کشور است و از این رو مدیران جشنواره تئاتر سی و پنجم فجر مشتاق از این بودند که تازه ترین اثر کیانی را که از چندی پیش در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه رفته بود با جشنواره تئاتر فجر گره بزنند! و در این میان برایشان مهم نبود که این اثر نمایشی یکی از مبتذل ترین آثار نمایشی چه از منظر فرم و شیوه بیانی و چه از حیث چگونگی ارائه مفاهیم بوده است. در واقع مهم ترین دغدغه مدیران جشنواره چنان که از انتخاب ها قابل فهم است، ایجاد هیاهو و افزایش مخاطب به هر طریق ممکن است و از میان آثار جشنواره سی و پنجم 2 رکن را می‌توان به عنوان مهم‌ترین رویه برای انتخاب‌ها در نظر گرفت. بخشی از آثار جشنواره در موضوع و شکل ارائه فراتر از خط قرمزها و هنجارهای اخلاقی سیر می کنند و برخی نیز در لایه‌های متن خود، به دنبال طرح کنایه‌های سیاسی علیه تفکر ارزشی در جامعه هستند! با این شرایط تازه‌ترین اثر نمایشی حسین کیانی به شکلی فراتر از دیگر نمایش های روی صحنه، تابوها را می شکند و به زننده ترین شکل ممکن از دیالوگ‌های جنسی، نوع روابط غیراخلاقی و رونمایی از بیشترین حجم رقاصه‌گی آن هم از سوی زنان استفاده می کند!
 آغاز جشنواره تئاتر همراه با رقص و آوازخوانی زنان!/ / حضور آثار مساله دار به بهای رونق جشنواره!/ پیوندی سخیف با واقعه ای تاریخی/آموزش رقاصه‌گی در جشنواره فجر!

رقاصه‌گی در آثار نمایشی اگر چه در سال‌های اخیر به شکل تاسف برانگیزی رواج یافته است اما در سایه بی توجهی مسئولان فرهنگی در مهم ترین سالن نمایشی شهر و در قالب جشنواره ای با عنوان «فجر» شاهد حرمت شکنی علیه نگاه شرعی و عرفی جامعه ایرانی بودیم و بیشترین حجم زمانی رقاصه گی به شکلی علنی از طریق نمایش «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» بر روی صحنه نمایان شد. رقاصه گی به سرکردگی کاراکتر «لورین» که رویا میرعلمی، همسر کارگردان عهده‌دارش بود و توسط «مهرزاده ایرانی» دیگر کاراکتر زن نمایش که خاطره حاتمی آن را ایفا می کرد، همراهی شد و در نهایت رقص گروهی زنان و مردان نمایش «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» به کارگردانی حسین کیانی! به صحنه آمد و این است ولنگاری رشد یافته در عرصه هنرهای نمایشی که زیر سایه عدم درایت و نادیده‌گی مسئولان فرهنگی و هنری کشور رقم خورده است.
 آغاز جشنواره تئاتر همراه با رقص و آوازخوانی زنان!/ / حضور آثار مساله دار به بهای رونق جشنواره!/ پیوندی سخیف با واقعه ای تاریخی/آموزش رقاصه‌گی در جشنواره فجر!

نمایش «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» درباره گروهی تئاتری است که درصدد اجرای نمایشی در روز 28 مرداد سال 1332 بودند که اتفاقات آن روز و هجوم دار و دسته شعبان جعفری موجب تعطیلی اجرا و به آتش کشیده شدن تیاتر سعدی شد. حسین کیانی اگر چه براساس قوه تخیل به دنبال پیوند یک داستان عاشقانه بر وقایع رخ داده بوده است اما عملا هیچ خط ارتباطی از آن واقعه تاریخی با خط سیر روایت در این اثر نمایشی نمی‌توان یافت. در واقع 28 مرداد 1332 که اخیرا مورد توجه اهالی هنر قرار گرفته است! در روند پیشبرد نمایش نقشی نیافته و به شکلی گسسته تنها در انتهای نمایش با هجوم شعبان جعفری و نوچه هایش به «تیاتر سعدی» نمایان می شود. کیانی که با استفاده از داستانی تخیلی از رد پیشنهاد «سرگرد قربانعلی فخرایی»، مسئول اداره ممیزی ساواک توسط «لورین»، بازیگر ارمنی «تیاتر سعدی» سعی کرد روایتی عاشقانه از ماجرا بسازد، چنان در بند سطحی گرایی دچار بوده که عملا هیچ کدام از مولفه های فنی نمایش را در لحن و شیوه روایی و رعایت ریتم و میزانسن رعایت نکرده است.
 آغاز جشنواره تئاتر همراه با رقص و آوازخوانی زنان!/ / حضور آثار مساله دار به بهای رونق جشنواره!/ پیوندی سخیف با واقعه ای تاریخی/آموزش رقاصه‌گی در جشنواره فجر!

تناقض مضحک در اثر کیانی هنگامی است که در پایان روایت شاهد تطهیر عوامل آتش سوزی تیاتر سعدی هستیم، هنگامی که شعبان جعفری دچار شک فلسفی می شود! و سرگرد قربانعلی فخرایی اعلام برائت از واقعه فوق می کند و دم از عشق می زند! «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» با استفاده نادرست از مولفه های تئاتر رو حوضی و با مدد گرفتن از مواردی سخیف چون نمایش رقص و تنبک و تمسخر لهجه هایی چون تُرکی و شمالی در صدد جلب رضایت مخاطب بوده و در این بین استفاده از فضای موزیکال بهانه ای شده برای کارگردان تا آواز و رقص زنان را در صحنه مقدس تئاتر به ترویج درآورد! در واقع نمایش «باغ آلبالو»ی چخوف و واقعه 28 مرداد و مصدق خواهی در این اثر نمایشی بهانه ای برای پیشبرد مقاصدی خط قرمزی شده تا «حسن آقا رشتی» با کنایه ای جنسی به زنان نمایش عنوان کند: «بساط هرکسی مال خودشه» و «فردوس کیهان‌ خدیو»، کاراکتر کارگردان نمایش خطاب به خانم «لورین» بگوید «کُلفتش کن»!



      

زآن‌جاکه جمع‌آوری اطلاعات و ارقام درخصوص طلاق‌ عاطفی به دلیل ماهیت آن، کار چندان آسانی  نیست لذا نمی‌توان براساس آمار درباره افزایش طلاق عاطفی صحبت کرد ولی براساس آن‌چه که در کلینیک‌های روانشناسی مشاهده می‌شود، آمارها رو به افزایش بوده و حتی به بالای 70 درصد رسیده است.

واقعیت این است که اغلب کسانی‌که برای طلاق قانونی به دادگاه‌ها مراجعه می‌کنند، مرحله طلاق عاطفی را طی کرده‌اند و به گفته رییس سابق سازمان بهزیستی کشور «طلاق عاطفی نسبت به سال‌های گذشته در کشور افزایش یافته‌است. عدم مسئولیت‌پذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارت‌های زندگی، بیکاری، عدم تسلط به مهارت‌های حل مساله، عدم حمایت‌های روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه تحمل و همچنین عدم بلوغ فکری از جمله
دلایل مهم درخواست طلاق هستند».


کم‌حرف‌ شدن همسران پدیده‌ای است که چون آمار دقیق و روشنی از آن دردسترس نیست، جدی گرفته نمی‌شود ولی بسیاری از صاحبنظران حوزه اجتماعی این موضوع را یک تهدید برای کشور می‌دانند که باید حتی بیشتر از مسائل اقتصادی به آن توجه کرد. برای اثبات جدی‌بودن این پدیده کافی است سری به آمارهای مرتبط در این‌باره طی سال‌های گذشته بیندازیم. در سال 84 خبرگزاری فارس در گزارشی اعلام کرد که میانگین صحبت اعضای خانواده با یکدیگر، نیم‌ساعت در روز بوده است. این در حالی‌ است که در تیرماه و بهمن ماه 92 حجت‌الاسلام سید علیرضا تراشیون استاد حوزه و دانشگاه در دو مقطع بیان کرد: «میانگین ارتباط کلامی زوج‌های جوان 17 دقیقه در شبانه‌روز است و این یک زنگ خطر بزرگ برای خانواده‌هاست».

در پژوهشی که در چند سال گذشته با عنوان «فرهنگ گفت‌و‌گو در میان خانواده‌های ایرانی» انجام گرفت، نشان داده شد که زمان گفت‌وگو در خانواده‌های ایرانی کمتر از 30 دقیقه در روز بوده که نشان از ضعف این فرهنگ در میان اعضای خانواده است. علاوه بر این، میانگین صحبت اعضای خانواده در ایران طی 9 سال گذشته، نصف شده است. این یعنی ظهور پدیده‌ای جدید که کارشناسان جامعه‌شناسی و روانشناسی آن را خطرناک می‌دانند.

مراحل ایجاد دلسردی در زندگی مشترک
برخی جامعه‌شناسان سیر روابط را به مراحل مختلف تقسیم‌بندی می‌کنند که این مراحل از ساختن یک رابطه آغاز می‌شود و پس از رسیدن به اوج، رابطه رو به زوال نهاده و به طرف جدایی حرکت می‌کند. در مراحل سرد شدن روابط، این سیر با مرحله افتراق آغاز می‌شود و پس از طی‌کردن مراحلی از جمله محدودکردن، بی‌روح شدن و پرهیز از یکدیگر، به مرحله جدایی که آخرین مرحله در روابط افراد است و ممکن است بعد از یک رابطه کوتاه و یا پس از یک عمر زندگی مشترک صورت پذیرد، ختم می‌شود.

عوامل مختلفی از جمله مشکلات ارتباطی، بی‌توجهی مرد، کم‌حرف بودن زن یا مرد، عدم اختصاص وقت توسط مرد برای گفت‌وگو، مشاجرات لفظی، همچنین نداشتن مهارت حل اختلافات و قهرهای مکرر و گاه طولانی‌مدت زن و مرد، در این مسأله دخیل خواهد بود. عدم همدلی و همراهی بین زن و مرد، رفتارهای خشونت‌آمیز مرد، نارضایتی جنسی، بی‌اعتمادی، عدم تعادل روحی زن و مرد نیز از عوامل دیگریست که به عنوان زمینه‌های بروز طلاق عاطفی معرفی شده‌اند.

عدم آموزش‌های پیش از ازدواج و شناخت ناکافی زوجین عامل بروز طلاق عاطفی
دکتر مریم رفعت‌جاه جامعه‌شناس، استاد‌ دانشگاه و عضو هیأت علمی دانشکده علوم‌ اجتماعی دانشگاه تهران درخصوص علل افزایش طلاق عاطفی در میان خانواده‌های ایرانی در گفت‌وگو با مهرخانه گفت: طلاق‌عاطفی به دو مقوله کلی تقسیم‌بندی می‌شود. زوج‌هایی که تازه ازدواج کرده‌اند و زوج‌هایی که مدت‌ زمان بیشتری از ازدواجشان می‌گذرد.

او با بیان این‌که اساساً مقوله ازدواج در سال‌های اخیر تابع الزامات اقتصادی اجتماعی و فرهنگی بوده است اضافه کرد: براساس اصول ازدواج سنتی که در آن مردان بر مبنای گفتمان فرهنگی رایج، برای رفع نیازهای جنسی و فرزند‌آوری و کسب هویت مستقل، و زنان هم برای کسب هویت خانوادگی جدید اقدام به ازدواج می‌کردند، این رویه‌ها هنوز هم در برخی خانواده‌های سنتی رایج است؛ یعنی طرفین خیلی با یکدیگر آشنا نمی‌شوند و ازدواج با مشاوره و کارشناسی‌های اولیه و آشنایی‌های پیش از ازدواج مانند نامزدی همراه نیست و اگر بعد از ازدواج صمیمیت در طرفین ایجاد شود و به سمت زندگی خانوادگی باثبات حرکت کنند و برای حفظ خانواده سرمایه‌گذاری کنند، احتمال کمی است که طلاق عاطفی در این خانواده ایجاد شود؛ در غیر این‌صورت در دام طلاق عاطفی گرفتار خواهند شد.

عدم ارتباط مناسب زن و شوهر با یکدیگر و طلاق توافقی
رفعت جاه با ذکر این نکته که بخشی از ازدواج‌هایی که با آشنایی‌های کامل صورت نمی‌گیرد بعد از مدتی دچار تغییر معیار و ملاک خواهند شد و طرفین در نهایت به این نتیجه می‌رسند که دارای یک زندگی مطلوب نیستند خاطر‌نشان کرد: البته بسیاری از طلاق‌های عاطفی که در خانواده‌ها اتفاق می‌افتد ناشی از عدم ارتباط مناسب زن و شوهر با یکدیگر است که دلسردی را در آن‌ها تقویت می‌کند زیرا به اندازه ‌کافی برای یکدیگر آن‌چنان که باید وقت نمی‌گذارند که این همان سرمایه‌گذاری ناکافی زوجین در زندگی زناشویی است و باعث دلسردی خواهد شد.

فردگرایی و تغییر ارزش‌ها و نگرش‌ها
این استاد دانشگاه در ادامه به جنبه دیگر علل بروز طلاق عاطفی اشاره کرد و گفت: یکی از علت‌های این موضوع گرایش ارزش‌ها و نگرش‌های افراد جامعه به سوی فردگرایی است و در این شرایط جاذبه‌های جسمانی و جنسی برای فرد موضوعیت می‌یابد؛ به‌خصوص در میان مردان که هم عرف و هم قانون به آن‌ها اجازه انتخاب‌های متعدد می‌دهد و باعث ایجاد جدایی‌های عاطفی در افراد درون رابطه زناشویی می‌شود که معمولاً با رابطه‌های خارج از چارچوب خانواده که ممکن است در محیط‌کاری و شغلی پدید‌ آید، همزمان است.

ازدواج‌هایی که با عشق و بدون شناخت صورت می‌گیرند، در معرض خطر طلاق عاطفی هستند
او به ازدواج‌هایی اشاره کرد که به دلیل خود‌شناسی و تکامل شخصیتی ناکافی، هنوز ملاک‌ها و ایده‌آل‌های زندگی برای دختر و پسر مشخص و تعیین‌شده نیست و همین طلاق‌های عاطفی را در افراد تقویت می‌کند و اظهار اشت: در ازدواج‌هایی که با عشق و وابستگی‌های شدید و فکرنشده شروع می‌شوند، احتمال این‌که با مشکل مواجه‌ شوند، زیاد است و این به خاطر طی‌کردن مراحل رشد شناخت‌های افراد و کسب تجربیات جدید است که در نهایت با تغییر و دگرگونی ملاک‌ها و ایده‌ال‌ها همراه است و در نتیجه احتمال ایجاد طلاق ‌عاطفی در زوج‌های جوان بیشتر می‌شود.

نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در بروز طلاق ‌عاطفی
رفعت‌جاه در پاسخ به این پرسش که آیا عوامل فردی و روانی در این موضوع دخیل هستند و یا عوامل فرهنگی و اجتماعی می‌تواند به ایجاد طلاق عاطفی دامن بزند گفت: به دلیل این‌که ما جامعه‌شناسان نقش فرهنگ را پررنگ‌تر از بقیه بخش‌ها می‌بینیم، از نظر من عوامل فرهنگی بسیار در بروز طلاق‌های عاطفی برجسته‌تر هستند. به‌خصوص این‌که این پدیده با رشد و گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی و شبکه‌های‌اجتماعی و در نتیجه معرفی سبک‌های مختلف زندگی، عمیق‌تر هم شده است. در نهایت بایستی طلاق‌های عاطفی را از دو جنبه بررسی کنیم؛ یک جنبه اجتماعی و دیگری جنبه فرهنگی.

این صاحب‌نظر حوزه خانواده با اشاره به این‌که قوانین، هنجارها و عرف در دسته عوامل اجتماعی قرار می‌گیرند و ارزش‌ها و روش‌ها نیز در دسته عوامل فرهنگی هستند اضافه کرد: تمامی علت‌های بروز این پدیده به رشد فردگرایی دامن می‌زند؛ به عنوان مثال مرد خانواده که در گذشته پدرسالار بوده و پایبندی به یک‌سری الزامات و سنت‌ها داشته است، امروزه با کناررفتن این سنت به پدیده بی‌هنجاری گرفتار آمده و روابط متعدد را در مردان افزایش داده است و این دامن زدن به فردگرایی است. 

چه باید کرد؟
او در پایان به بیان راهکارهای برون‌رفت از این بحران خانوادگی پرداخت و این راهکارها را به دو سطح اجتماعی و فرهنگی تقسیم‌بندی کرد و گفت: در سطح اجتماعی بحث تغییر و اصلاح قوانین در جهت تقویت بنیان خانواده و حمایت از زنان و ایجاد برابری مطرح است. دوم این‌که بایستی دختران و پسران جامعه سرمایه اجتماعی خود از جمله اعتماد به نفس و همچنین سرمایه فرهنگی خود را ارتقا دهند.




      
<      1   2   3   4   5   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ اگر من ...