مسئلهی فرهنگ یک امر تجویزی و اجباری نیست. جنس فرهنگ و کار فرهنگی قطعا با یک کار نظامی متفاوت است. گوناگونی این دو امر آنقدر واضح و مبرهن است که هیچ انسان سلیم العقلی نمی تواند این دو مبحث را باهم خلط کند یا یکی را به جای دیگری به تصویر بکشد. مقوله هایی که از نظر جنس و ماهیت با هم فرق دارند، قاعدتا راهکارهای مغایری نیز میطلبند. جامعه پادگان نیست که آن را با زور و اجبار بتوانیم کنترل کنیم. نمی شود بالای سر مردم چوب گرفت و با کتک آنها را هدایت کرد. هیچکس در این موارد شکی ندارد اما...
جرم و به تبع آن شکل گیری قانون یک مقوله اساسی در تمام جوامع بشری محسوب می شود. از همان روزی که چند خانواده دور هم جمع شدند و روستاهای اولیه را به وجود آوردند، ریش سفیدانی به عنوان مظهر قانونگذاری و اجرا در جوامع مسئولیت قوه مجریه و قضاییه را به عهده گرفتند! بعدها با گسترش جوامع، تغییراتی را هم لزوما شکل گرفت؛ هم جرایم پیچیده تر شد و هم برخورد با مجرمان. تعاریفی هم از جرم ارائه شد. قانونگذار در ماده (2) قانونمجازات اسلامی کشور ما «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد» را جرم محسوب میکند. این یک سوی قضیه است. از طرف دیگر با کسی که جرمی را علناً انجام می دهد و یا به طور سازماندهی شده دست به اقدامات خلاف قانون می زند و بر انجام یک خلاف اصرار دارد، باید به چه صورتی برخورد کرد؟
درباره حجاب شعار زیاد می دهند. بیش از 25 نهاد مختلف (از آموزش و پرورش و ارشاد گرفته تا مرکز امور زنان و حتی وزارت امور خارجه) در «قانون عفاف و حجاب» نقش دارند که اغلب کار عملی خاصی نمی کنند. شاید در پایان هرسال بولتن ها و گزارشکارهای بسیاری درباره فعالیتهایشان برای گسترش حجاب نیز ارائه دهند اما تاثیر آن را بر جامعه شاهد نیستیم. تنها دستگاهی که در جایگاه خود فعالیتش را به درستی انجام می دهد، نیروی انتظامی است. نیروی انتظامی 21 عنوان کلی در این قانون برایش مقرر شده است که طبق آن می بایست به مبارزه با بدحجابی و بیعفافی بپردازد. در راستای همین امر، اقدام به ساماندهی 7 هزار نیروی نامحسوس پلیس امنیت اخلاقی کرده است.
سردار اشتری، فرمانده نیروی انتظامی در گفت و گوی با اشاره به اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی با 300 مصوبه، 26 دستگاه و ارگان را در موضوع طرح حجاب و عفاف موظف کرده است، گفت: این در حالی است که خیلی از دستگاهها به مصوبات این شورا که بالاترین مرجع قانونگذاری کشور است عمل نمی کنند و شاهدیم که غیر از نیروی انتظامی تنها چند دستگاه از ظرفیت ها و امکانات خود در این زمینه استفاده میکنند و مابقی به وظایف خود یا عمل نمی کنند یا ناقص عمل میکنند.
نیروی انتظامی تنها دستگاه اجرایی است که طبق قانون و بر اساس وظیفه ذاتی اش در حال انجام مقررات است. جالب اینکه به تنها جایی هم که تاخته می شود، همین نیروی انتظامی است که در حال فعالیت در این عرصه می باشد. 25 دستگاه قانونگذاری و اجرایی دیگر -اگر فعالیت هایشان نمایشی یا ضدحجاب نباشد- در بهترین حالت، فعالیتی ندارند. حجاب و عفاف با وجود بیش از 25 متولی، هنوز صاحب ندارد. به این معنی که هیچکس کم کاری های موجود در این زمینه را نمی پذیرد و مدام توپ را در زمین یکدیگر می اندازند.
حجت الاسلام احمد سالک، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس، با تقدیر از نیروهای انتظامی در اجرای وظایف محوله به آنها گفت: با کمال تاسف علیرغم اقدامات خوب نیروی انتظامی در راستای اقدام در جهت وظایف محوله، سایر دستگاههای مسئول به شدت در اجرای قانون ضعیف عمل میکنند.
او افزود: با کمکاری سایر نهادها و دستگاههای مسئول در امر امنیت اجتماعی، بار اجرایی کردن این قانون به دوش نیروی انتظامی میافتد و وقتی ناجا برای اجرای قانون وارد عمل میشود، همه شروع به اعتراض میکنند.
مک دونالدی شدن حجاب
جرج ریتزر، جامعه شناس شهیر معاصر معتقد است که جامعه کنونی ما به سمت «مکدونالدیشدن» پیش می رود. کارآیی یا گزینش وسیلهای سهلالوصول برای رسیدن به هدف (بدون توجه به پیامدهای اجتماعی آن)، محاسبه پذیری یا بهکمیت درآوردن و گرایش به فعالیتهای بیشتر و بزرگتر، پیشبینیپذیری کردن و عدم خلاقیت از عوامل تشکیل دهندهی این نظریه هستند. رستوران های مکدونالد با استفاده از این سه عامل توانستند فعالیت های خود را سامان دهند و روز به روز قوی تر از گذشته به سود برسند.
مک دونالدی شدن حجاب در میان دستگاه های فرهنگی، یکی از عوامل خطرناک در حال رشد است. «هدف وسیله را توجیه می کند» از کلیدواژه های اساسی در بحث عفاف است. نهادهای فرهنگی با نمایش فعالیت های آشکار قصد دارند از خود چهره ای مخالف بیحجابی بسازند. فعالیت های کمتاثیر اما گسترده و به قولی «توی چشم» انجام می دهند. نشریات گلاسه چاپ می کنند و از همه بدتر با فونت بزرگ می نویسند «حجاب محدودیت نیست، مصونیت است» و در ادامه هیچ تعریف و توضیح قانع کننده ای برای این جمله کلیشه ای بیان نمی کنند. کلیشه بدترین اتفاقی است که می تواند برای یک رویداد فرهنگی بیفتد. مسئله ای که کلیشه ای شود، خلاقیت برای ارائه و تبیین آن از بین برود، محکوم به شکست است.
از سوی دیگر فعالیت های بزرگتر، جذابیت بیشتری برای متولیان فرهنگی دارد. آنها دوست دارند همایش های پر سر و صدا برگزار کنند و افراد بیشتری را تحت پوشش قرار دهند. وقتی 1000 نفر در همایش «حجاب و عفاف» شرکت می کنند، احساس بهتری بهشان دست می دهد و احتمال می دهند که تاثیر عمیق تری هم گذاشتند. مسئولان فرهنگی بهکمیت درآوردن مسائل این حوزه را سرلوحه کارشان قرار دادند و اصرار دارند همه چیز را با عدد و تعداد بگویند. ذهن ریاضیاتی که میان مسئولان انسانیترین مراکز کشور جاری است، نگاهی الگوریتمی را شکل داده که در جان فرهنگ میتَنَد. پیشبینی پذیری، رویداد دیگری است که به مک دونالدی شدن فرهنگ کمک می کند. نگاه پیوسته داشتن به مسائل و انتظار تاثیر آنی، یکی دیگر از مسائل در این حوزه به شمار می رود که گریبانگیر مراکز و دستگاه های مرتبط با حجاب شده است.
وزارت ارشاد فعال نیست
حجاب و عفاف، معلول اتفاقات دیگری است که در بطن جامعه و در پوشیده ترین نقاط شهر می گذرد. مال حرام، رشوه، فساد، دروغ، ریا، فردگرایی، تهاجم فرهنگی گسترده، بی قانونی و بیماری های روانی، نوع ساختمان سازی، اعتماد به نفس عمومی، شکل و شیوه تفریح و ده ها مسائل دیگر منتج به عاملی به نام بی حجابی و بی عفافی می شود. این مسائل قابل طرح هستند و می بایست در راستای حل و فصل آنها گام برداشت. در جامعه شناسی برای حل یک معضل، نمی توان منتظر ایجاد یک فضای کاملا مهیا و تغییر همهی ساختارهای مورد نیاز باشیم. باید در عین حال که به رفع آن معضلات و مشکلات اقدام می کنیم، در راستای رفع مسائل دیگر هم پیش رویم.
حضور نیروی انتظامی در بحث حجاب و به صورت اعم در فرهنگ مثل نمک در طعام است. طعمش حس می شود، غذا را تا حدودی ضدعفونی می کند و برای سلامتی لازم است اما اگر زیاد شود غذا را شور و نخوردنی می کند. همانطور که هیچکس به غذای بدون نمک و بیمزه میل ندارد. امنیت فرهنگی و حضور نیروی انتظامی به عنوان یکی از 25 دستگاه اجرایی در بحث حجاب، لازم و ضروری است اما این که فقط حضور نیروی انتظامی در این مقوله حس می شود، ضعف سایر دستگاه هاست. از سوی دیگر نیروی انتظامی ذاتاً جذابیت هایی دارد که باعث می شود حتی پلیس نامحسوسش بیشتر از همایش های محسوس دیگران دیده شود اما این دلیلی بر ناکارآمدی بقیه ی نهادها و دستگاه های متولی در این امر نیست؟
نیروی انتظامی با فعالیت ها، مانورها و حضور گسترده ای که در این زمینه داشته، فقط به وظایفش عمل کرده است؛ روزی را تصور کنید که وزارت ارشاد نیز به اندازه این دستگاه به وظایفش فعالیت کند. نظارت بر مجوزهای صادر شده اش را بیشتر کند، حفظ حریم ها را گسترش دهد، آموزش در این زمینه را عمق ببخشد و فعالیت های مصوبش را به انجام رساند. آن وقت شاید وضعیت حجاب و عفاف بهتر از قبل شود. باید به جای درخواست کم شدن فعالیت های نیروی انتظامی، از بقیه ی نهادها بخواهیم به وظایفشان عمل کنند. نیروی انتظامی همان جایی ایستاده که باید باشد. نقش خود را هم به خوبی ایفا می کند. وقتی که یک دستگاه اجرایی کارش را درست انجام می دهد، چرا باید جلویش را بگیریم؟