سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

مسئله‌ی فرهنگ یک امر تجویزی و اجباری نیست. جنس فرهنگ و کار فرهنگی قطعا با یک کار نظامی متفاوت است. گوناگونی این دو امر آنقدر واضح و مبرهن است که هیچ انسان سلیم العقلی نمی تواند این دو مبحث را باهم خلط کند یا یکی را به جای دیگری به تصویر بکشد. مقوله هایی که از نظر جنس و ماهیت با هم فرق دارند، قاعدتا راهکارهای مغایری نیز می‌طلبند. جامعه پادگان نیست که آن را با زور و اجبار بتوانیم کنترل کنیم. نمی شود بالای سر مردم چوب گرفت و با کتک آنها را هدایت کرد. هیچکس در این موارد شکی ندارد اما...

جرم و به تبع آن شکل گیری قانون یک مقوله اساسی در تمام جوامع بشری محسوب می شود. از همان روزی که چند خانواده دور هم جمع شدند و روستاهای اولیه را به وجود آوردند، ریش سفیدانی به عنوان مظهر قانون‌گذاری و اجرا در جوامع مسئولیت قوه مجریه و قضاییه را به عهده گرفتند! بعدها با گسترش جوامع، تغییراتی را هم لزوما شکل گرفت؛ هم جرایم پیچیده تر شد و هم برخورد با مجرمان. تعاریفی هم از جرم ارائه شد. قانونگذار در ماده (2) قانونمجازات اسلامی کشور ما «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد» را جرم محسوب می­کند. این یک سوی قضیه است. از طرف دیگر با کسی که جرمی را علناً انجام می دهد و یا به طور سازماندهی شده دست به اقدامات خلاف قانون می زند و بر انجام یک خلاف اصرار دارد، باید به چه صورتی برخورد کرد؟

درباره حجاب شعار زیاد می دهند. بیش از 25 نهاد مختلف (از آموزش و پرورش و ارشاد گرفته تا مرکز امور زنان و حتی وزارت امور خارجه) در «قانون عفاف و حجاب» نقش دارند که اغلب کار عملی خاصی نمی کنند. شاید در پایان هرسال بولتن ها و گزارش‌کارهای بسیاری درباره فعالیت‌هایشان برای گسترش حجاب نیز ارائه دهند اما تاثیر آن را بر جامعه شاهد نیستیم. تنها دستگاهی که در جایگاه خود فعالیتش را به درستی انجام می دهد، نیروی انتظامی است. نیروی انتظامی 21 عنوان کلی در این قانون برایش مقرر شده است که طبق آن می بایست به مبارزه با بدحجابی و بی‌عفافی بپردازد. در راستای همین امر، اقدام به ساماندهی 7 هزار نیروی نامحسوس پلیس امنیت اخلاقی کرده است.

سردار اشتری، فرمانده نیروی انتظامی در  گفت و گوی با اشاره به اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی با 300 مصوبه، 26 دستگاه و ارگان را در موضوع طرح حجاب و عفاف موظف کرده است، گفت: این در حالی است که خیلی از دستگاه‌ها به مصوبات این شورا که بالاترین مرجع قانون‌گذاری کشور است عمل نمی کنند و شاهدیم که غیر از نیروی انتظامی تنها چند دستگاه از ظرفیت ها و امکانات خود در این زمینه استفاده می‌کنند و مابقی به وظایف خود یا عمل نمی کنند یا ناقص عمل می‌کنند.

نیروی انتظامی تنها دستگاه اجرایی است که طبق قانون و بر اساس وظیفه ذاتی اش در حال انجام مقررات است. جالب اینکه به تنها جایی هم که تاخته می شود، همین نیروی انتظامی است که در حال فعالیت در این عرصه می باشد. 25 دستگاه قانون‌گذاری و اجرایی دیگر -اگر فعالیت هایشان نمایشی یا ضدحجاب نباشد- در بهترین حالت، فعالیتی ندارند. حجاب و عفاف با وجود بیش از 25 متولی، هنوز صاحب ندارد. به این معنی که هیچکس کم کاری های موجود در این زمینه را نمی پذیرد و مدام توپ را در زمین یکدیگر می اندازند.

حجت الاسلام احمد سالک، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس، با تقدیر از نیروهای‌ انتظامی در اجرای وظایف محوله به آنها گفت: با کمال تاسف علی‌رغم اقدامات خوب نیروی انتظامی در راستای اقدام در جهت وظایف محوله، سایر دستگاه‌های مسئول به شدت در اجرای قانون ضعیف عمل می‌کنند.

او افزود: با کم‌کاری سایر نهادها و دستگاه‌های مسئول در امر امنیت اجتماعی، بار اجرایی کردن این قانون به دوش نیروی انتظامی می‌افتد و وقتی ناجا برای اجرای قانون وارد عمل می‌شود، همه شروع به اعتراض می‌کنند.

مک دونالدی شدن حجاب

جرج ریتزر، جامعه شناس شهیر معاصر معتقد است که جامعه کنونی ما به سمت «مک‌دونالدی‌شدن» پیش می رود. کارآیی یا گزینش وسیله‌ای سهل‌الوصول برای رسیدن به هدف (بدون توجه به پیامدهای اجتماعی آن)، محاسبه پذیری یا به‌کمیت درآوردن و گرایش به فعالیت‌های بیشتر و بزرگتر، پیش‌بینی‌پذیری کردن و عدم خلاقیت از عوامل تشکیل دهنده‌ی این نظریه هستند. رستوران های مک‌دونالد با استفاده از این سه عامل توانستند فعالیت های خود را سامان دهند و روز به روز قوی تر از گذشته به سود برسند.

مک دونالدی شدن حجاب در میان دستگاه های فرهنگی، یکی از عوامل خطرناک در حال رشد است. «هدف وسیله را توجیه می کند» از کلیدواژه های اساسی در بحث عفاف است. نهادهای فرهنگی با نمایش فعالیت های آشکار قصد دارند از خود چهره ای مخالف بی‌حجابی بسازند. فعالیت های کم‌تاثیر اما گسترده و به قولی «توی چشم» انجام می دهند. نشریات گلاسه چاپ می کنند و از همه بدتر با فونت بزرگ می نویسند «حجاب محدودیت نیست، مصونیت است» و در ادامه هیچ تعریف و توضیح قانع کننده ای برای این جمله کلیشه ای بیان نمی کنند. کلیشه بدترین اتفاقی است که می تواند برای یک رویداد فرهنگی بیفتد. مسئله ای که کلیشه ای شود، خلاقیت برای ارائه و تبیین آن از بین برود، محکوم به شکست است.

از سوی دیگر فعالیت های بزرگتر، جذابیت بیشتری برای متولیان فرهنگی دارد. آنها دوست دارند همایش های پر سر و صدا برگزار کنند و افراد بیشتری را تحت پوشش قرار دهند. وقتی 1000 نفر در همایش «حجاب و عفاف» شرکت می کنند، احساس بهتری بهشان دست می دهد و احتمال می دهند که تاثیر عمیق تری هم گذاشتند. مسئولان فرهنگی به‌کمیت درآوردن مسائل این حوزه‌ را سرلوحه کارشان قرار دادند و اصرار دارند همه چیز را با عدد و تعداد بگویند. ذهن ریاضیاتی که میان مسئولان انسانی‌ترین مراکز کشور جاری است، نگاهی الگوریتمی را شکل داده که در جان فرهنگ می‌تَنَد. پیش‌بینی پذیری، رویداد دیگری است که به مک دونالدی شدن فرهنگ کمک می کند. نگاه پیوسته داشتن به مسائل و انتظار تاثیر آنی، یکی دیگر از مسائل در این حوزه به شمار می رود که گریبانگیر مراکز و دستگاه های مرتبط با حجاب شده است.

وزارت ارشاد فعال نیست

حجاب و عفاف، معلول اتفاقات دیگری است که در بطن جامعه و در پوشیده ترین نقاط شهر می گذرد. مال حرام، رشوه، فساد، دروغ، ریا، فردگرایی، تهاجم فرهنگی گسترده، بی قانونی و بیماری های روانی، نوع ساختمان سازی، اعتماد به نفس عمومی، شکل و شیوه تفریح و ده ها مسائل دیگر منتج به عاملی به نام بی حجابی و بی عفافی می شود. این مسائل قابل طرح هستند و می بایست در راستای حل و فصل آنها گام برداشت. در جامعه شناسی برای حل یک معضل، نمی توان منتظر ایجاد یک فضای کاملا مهیا و تغییر همه‌ی ساختارهای مورد نیاز باشیم. باید در عین حال که به رفع آن معضلات و مشکلات اقدام می کنیم، در راستای رفع مسائل دیگر هم پیش رویم.

حضور نیروی انتظامی در بحث حجاب و به صورت اعم در فرهنگ مثل نمک در طعام است. طعمش حس می شود، غذا را تا حدودی ضدعفونی می کند و برای سلامتی لازم است اما اگر زیاد شود غذا را شور و نخوردنی می کند. همانطور که هیچکس به غذای بدون نمک و بی‌مزه میل ندارد. امنیت فرهنگی و حضور نیروی انتظامی به عنوان یکی از 25 دستگاه اجرایی در بحث حجاب، لازم و ضروری است اما این که فقط حضور نیروی انتظامی در این مقوله حس می شود، ضعف سایر دستگاه هاست. از سوی دیگر نیروی انتظامی ذاتاً جذابیت هایی دارد که باعث می شود حتی پلیس نامحسوسش بیشتر از همایش های محسوس دیگران دیده شود اما این دلیلی بر ناکارآمدی بقیه ی نهادها و دستگاه های متولی در این امر نیست؟

نیروی انتظامی با فعالیت ها، مانورها و حضور گسترده ای که در این زمینه داشته، فقط به وظایفش عمل کرده است؛ روزی را تصور کنید که وزارت ارشاد نیز به اندازه این دستگاه به وظایفش فعالیت کند. نظارت بر مجوزهای صادر شده اش را بیشتر کند، حفظ حریم ها را گسترش دهد، آموزش در این زمینه را عمق ببخشد و فعالیت های مصوبش را به انجام رساند. آن وقت شاید وضعیت حجاب و عفاف بهتر از قبل شود. باید به جای درخواست کم شدن فعالیت های نیروی انتظامی، از بقیه ی نهادها بخواهیم به وظایفشان عمل کنند. نیروی انتظامی همان جایی ایستاده که باید باشد. نقش خود را هم به خوبی ایفا می کند. وقتی که یک دستگاه اجرایی کارش را درست انجام می دهد، چرا باید جلویش را بگیریم؟




      
همیشه برای به حرکت در آمدن و منشا تحول بودن، نیاز به گذر زمان و فراهم شدن مقدمات و بسترهای آن چنانی نیست، چه آن که گاه حضور در یک جلسه و شنیدن تنها یک حرف و سخن می شود تلنگری برای آدمی تا به خود آید و دیگران را نیز به خود آورد و در این فرآیند بیداری و روشنگری، اقدامات بزرگی رقم بخورد.

شاید برایتان جالب باشید که بدانید یک گچکار ساختمان که به ظاهر سواد چندانی هم ندارد با حضور در یکی از برنامه های بصیرتی بسیج و احساس تکلیف درباره یکی از معضلات بسیار جدی امروز جامعه ما در طول تنها هفت ماه با همت و تلاش خود و البته توکل بر خدا، بتواند عاملی شود که مردم 177 ماهواره را از بساط زندگی خود جدا کرده و به او تحویل دهند و به جایش دستگاه گیرنده دیجیتال بگیرند؛ ماهواره یا همان دجال واره ای که با جمع آوری آن، دست کم 177 خانواده قمی از یک خطر عظیم و بالقوه رهانیده شده و سلامت فرهنگی و اعتقادی آن از این حیث مصون مانده است.


گچ‌کار جوان قمی، 177 خانواده را از دام ماهواره نجات داد!

حسین زرقانیان ، متولد سال 66  اهل محله امامزاده سید علی(ع) یا به قول قمی ها شاه سید علی است و  حدود 18 سال است که به شغل گچکاری مشغول است و سه سالی هم می شود که در پایگاه 4 شهید نظری ثابت ، مدال افتخار بسیجی بودن را با خود حمل می کند.

در موسم عصرگاهی یکی از روزهایی که از سر کار برگشته بود و قاعدتاً خسته به نظر می رسید اما مشتاقانه در منزل محقر استیجاری خود که زیرزمین کوچکی بود، پذیرای ما در یک مصاحبه دلنشین شد تا برایمان بگوید از عزم و همتی که اگر باشد و ممزوج شود با احساس مسئولیت یک بسیجی آن وقت کارهایی می شود کرد که شاید فقط در آمار و بیان ، گفتنش آسان باشد.

او در آغاز از اولین جرقه شروع این فعالیت بسیجی وار و خداپسندانه خود سخن گفت. 


تلنگری کافی بود برای گچکار قصه ما!

«یک روز که به حوزه 2 بسیج شهید قربانی رفته بودیم ، آقای بابایی مسئول این حوزه برای بچه ها سخنرانی داشت و درباره آسیب ها و خطرات ماهواره برای افراد و جامعه و به ویژه خانواده ها صحبت می کرد.

در حین سخنان ایشان به ذهنم رسید بلند شوم و نکته ای را بگویم ؛ یک باره ناخودآگاه وسط سخنان ایشان پریده و گفتم اگر شما اجازه دهید می توانم در جمع آوری ماهواره ها که به آن دجالواره می گویند کمک کنم.

ایشان هم استقبال کرد و کار را شروع کردم. همان جا هم البته عرض کردم که بنده چون بچه پایین شهر هستم و خلق و خو و زبان و مرام مردم این منطقه محروم و فقیرنشین را بهتر می فهمم می دانم که چطور این کار را انجام دهم که انشاالله نتیجه خوبی هم در برداشته باشد.

در آغاز کار برگه های کاغذی کوچکی چاپ کردم و شبانه آن ها را در منازل می ریختم تا مردم متوجه اصل قضیه بشوند

روی برگه ها هم فقط نوشته بودم که ماهواره خود را تحویل بدهید تا یک دستگاه گیرنده دیجیتال به شما بدهیم و زیر برگه ها نیز شماره تماس خودم را قید کردم.

این کار را از هفت ماه پیش شروع کردم و در این کار حتی اقوام خودمان و آشنایان که در شهرهای دیگر بودند را نیز مطلع کردم و به تدریج استقبال خوبی از این طرح شد.

واقعاً چه آن موقع و چه حالا همیشه در این مدت احساسم این بوده که حداقل وظیفه ام در شرایط فعلی جامعه این کار به منظور امر به معروف و نهی از منکر است و خدا هم کمک کرد و به تنهایی 177 دجال واره جمع آوری کردم.»

حواسم بود تا همه لوازم ماهواره را تحویل بگیرم

«البته مراقب بودم که وقتی ماهواره را تحویل می گیریم، همه لوازم آن اعم از دیش ، ال ان بی، ریسیور در آن موجود باشد تا کسی حالا نخواهد فقط آن دایره زنگی اش را تحویل دهد.

به عنوان یک بچه مسلمان و یک بچه شیعه، وقتی بدی های ماهواره را دیدم نمی توانستم بی تفاوت بنشینم و بگویم به من چه،

دوست داشتم مردم به جای نشستن پای برنامه های ماهواره برنامه های تلویزیون خودمان را نگاه کنند که در حال حاضر حدود 20 شبکه تلویزیونی آن توسط دستگاه دیجیتال قابل دریافت است.

بنده خودم ماهواره نداشته ام اما شنیدم که برنامه های شبکه های ماهواره ای به ویژه فیلم های سینمایی و سریال های ترکی و آمریکایی آن مروج روابط نادرست و نامشروع و ترویج عشق بازی های هوس آلود میان جوانان است.

در حین دریافت ماهواره و صحبت هایی که با برخی مردم می کردیم نیز بعضاً نوع برخوردها هم جالب و گاهی هم آزار دهنده بود اما مرا خسته نمی کرد.»
 
از تُرشرویی تا عذرخواهی راهی نیست!

«چند وقت پیش یک خانمی با بنده تماس گرفت و به این طرح مشکوک بود که بنده صحبت کردم در خصوص مضرات ماهواره و این که چه بلایی به بر سر بچه های ما می آورد. گویا به مذاق ایشان صحبت های من خوش نیامد که به همین خاطر هم بعد از چند دقیقه صحبت کردن، خلاصه یک طعنه و بد و بیراهی هم نصیبمان کرد و با عصبانیت تلفن را قطع کرد.

دو هفته بعد خود همین بنده خدا تماس گرفت و ضمن عذرخواهی گفت دختر من که تا حالا سابقه نداشته به من بی احترامی کند ، تحت تاثیر ماهواره بنای ناسازگاری و بی احترامی و من از این بابت، خیلی نگران هستم و فکر می کنم به خاطر دیدن همین برنامه های ماهواره ای است.

من هم به ایشان گفتم که دختر یا پسر شما به خاطر این برنامه های نامناسب، رابطه شان به تدریج با شما سرد و بد شده و چه بسا که با غریبه ها ارتباط برقرار کنند که خودش عوارض بدتری به همراه دارد و به جای این که پسرتان یا دخترتان با شما و پدرش درد دل کند برود با یک دختر ناباب یا یک جوان معتاد مواد مخدر فروش هم صحبت شود.این ها را که گفتم مصمم تر شد و گفت بیایید ماهواره ام را ببرید.

چندی بعد از سوی فرمانده حوزه به عنوان مسئول امر به معروف حوزه منصوب شدم و کارها را با جدیت بیشتری ادامه دادیم.»

رمز کار صداقت است و صمیمیت

وقتی از او پرسیدم چگونه مردم به شما اعتماد کرده و در تحویل ماهواره ها همراهی می کنند ، گفت: «فقط این را خدمت شما بگویم که باید صادقانه با مردم حرف بزنید. با وجود همه مشکلات و مفاسدی که جامعه ما را در بر گرفته است اما عامه مردم و والدین علاقه مند به سرنوشت خانواده و فرزندانشان هستند اما باید آن ها را روشن کرد و عمق فاجعه در دیدن ماهواره را برایشان بیان کرد.

از سویی هم بعضاً افرادی هستند که بیشتر به دنبال سوء استفاده اند؛ به عنوان مثال یک بنده خدایی حتی به من گفت که من ماهواره ها را از شما می گیرم و به جایش دستگاه دیجیتال بهتان می دهم که بنده از این حرف به شدت ناراحت شده و گفتم با این کار من به خانواده ها ضربه می زنم چون معلوم نیست که این ماهواره ها سر از کجا در بیاورد و چند خانواده دیگر را بدبخت کند.

وقتی افراد هم تماس می گیرند یا به صورت حضوری ارتباط برقرار می کنیم به آن ها می گویم که این فعالیت ما از طرف بسیج و با هماهنگی سپاه است؛ با این حال برخی افراد ناآگاه به ویژه ماه های اول ، زیاد طعنه و تیکه و لیچار بارم می کردند اما واقعاً برایم مهم نبود اما الان وضع به گونه ای شده که احساس می کنم این قدر تماس زیاد شده باید خط خودم را عوض کنم!»

چشمداشت و توقعی نداشته و ندارم

«خدا را شاهد می گیرم که هیچ گاه چشمداشت و نگاه کاسب کارانه به این موضوع نداشتم، بلکه احساسم این بوده که حداقل با این کار من چند نفر ممکن است به راه راست کشیده شوند. همین برایم کافی است و این که خدا و اهل بیت(ع) از دستم راضی باشد.

حقیقتاً امروز ماهواره ها بلایی سر خانواده ها آورده که هر انسان منصف و واقع بینی نمی تواند نسبت به آن ها بی توجه و بی تفاوت باشد. حرف من به برخی از دوستان در بسیج نیز این بوده که اهالی مسجد عموماً اهل ماهواره نیستند و لذا ما به جای روشنگری صرف در مسجد باید به سراغ افراد در کف جامعه و کوچه و خیابان برویم و چهره به چهره یا از طریق اطلاع رسانی آن ها را آگاه کنیم تا بیایند و ماهواره های خود را تحویل دهند.

به من گاهی زنگ می زنند و حضوری پیش طرف می روم و به آن ها درباره هدف از این کار توضیح می دهم و بعد که قانع شدند، خودشان با کمال میل دستگاه ماهواره را جمع کرده و تحویل بنده می دهند و ما هم یک دستگاه گیرنده دیجیتال آن هم به عنوان هدیه این کار فرهنگی به آن ها می دهیم.»

بهانه های برخی خانواده ها منطقی نیست

صحبتش به این جا که رسید از دیدگاه های متفاوت برخی خانواده ها و اصرارشان برای ماهواره دیدن سخن گفت و ادامه داد: «برخی از خانواده ها که تعدادشان هم کم نیست برای تحویل ماهواره بهانه می آورند که مثلاً بچه ام فلان شبکه کارتونی ماهواره را می بیند و سرگرم می شود و فلان پسر جوانم تفریح و کاری ندارد و با برنامه های فلان شبکه اش سرگرم می شود که به آن ها می گویم خدا وکیلی این ها بیشتر بهانه است و گرنه همین برنامه ها را با شکل بهتر و مناسب تر شبکه های داخلی خودمان نشان می دهد.

در طول زندگی 29 ساله ام خانواده های زیادی را دیده ام که با ماهواره بدبخت شده و بچه هایشان به سمت و سوی رفته اند که همه اش پشیمانی بارآمده است و لذا از خدا می خواهم که هر چه بیشتر کمکم کند بیش از این ها بتوانم دستگاه های ماهواره را از داخل خانه ها جمع کنم.»

احساس وظیفه حتی در مراسم ختم مادر

وقتی از او می پرسم که واقعاً از انجام این کار با وجود گرفتاری های شغلی و طعنه و کنایه ها و متلک های دیگران خسته نشدی، بلافاصله جواب می دهد:« نه، با جان و دل هم این کار را انجام می دهم.

شاید باورش برایتان سخت باشد اما وقتی مادرم به رحمت خدا رفت سر مراسم ختم ایستاده بودم که با من تماس گرفتند برای تحویل ماهواره، من سریع رفتم و دستگاه را از آن ها دریافت کردم و با خود گفتم این کار واجب تر از ختم است ؛ به هر حال برای ختم برادرانم هستند ولی این کار شاید باعث عاقبت به خیری یک خانواده و یا دست کم یک جوان شود.»
 

گچ‌کار جوان قمی، 177 خانواده را از دام ماهواره نجات داد!

انحراف پای فرزند و هزینه های بالای درمان

«خدا بعد از دو دختر یک پسر به من داده که الان حدود دو ماهش است اما متاسفانه مشکل انحراف پا دارد و هفته ای حدود 300 هزار تومان هزینه درمان بیمارستانش را می دهم با این حال خدا را شاکرم و این ها باعث نشده که در انجام این کار فرهنگی سست شده و بی انگیزه شوم. توقعی هم از کسی ندارم همین که آن بالایی هوایمان را دارد برای کافی است.

من کاری به کسی ندارم که چطور زندگی و فکر می کنند ؛ هدفم این است که ماهواره را از داخل زندگی افراد بیرون بیاورم چون می دانم و دیده ام که چه بلایی بر سر خانواده ها می آورد.

کسی را سراغ دارم که می گفت هفده روز دخترم از خانه فرار کرده بود و خودش هم می گفت شک ندارم که تحت تاثیر همین سریال های ماهواره ای قرار داشته است.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید برخی خانواده ها که شاید به ظاهرشان هم نخورد ماهواره  در خانه داشته اند اما وقتی آن را به بنده تحویل دادند برخی هایشان در حال حاضر رابط بنده درباره جمع آوری ماهواره ها شده اند.

بهترین کار صبحت کردن و آگاهی دادن مردم و جوانان آن هم با حالت صمیمانه و اخلاق خوش است و خود من که حرف های قلمبه سلمبه بلد نیستم اما یاد گرفتم که رک و پوست کنده با مردم صحبت کنم.»

اصرار بر انجام خدمت آن هم در گمنامی

«از روز اول هم گفته ام که این کار ما گمنام است و به خانواده ها هم اطمینان داده ام که با تحویل ماهواره ها مشکلی برایشان پیش نمی آید و قرار نیست خدای ناکرده بخواهیم آبروی کسی را ببریم یا آمارش را به جایی بدهیم که بعد برایش دردسر بشود.

در حوالی همین منزل ما ، آپارتمان سازی های زیادی انجام می شود و در برخی بلوک ها ارتباط گیری سخت بوده اما با نگهبان مجموعه ها و برخی افراد که ارتباط گرفته ایم با وجود دشواری و مقاومت برخی افراد، موفقیت هایی نیز داشته ایم.

به عنوان مثال بنده خدایی چند وقت پیش با بنده تماس گرفت و قسم می خورد که ده بار تا حالا مامور به خانه ما ریخته و ماهواره ام را بُرده اند و عین ده بار آن را خریده ام، اما رفتاری که از شما دیدم خوشم آمد و بعد با هم صمیمی شدیم و رفاقتی میانمان شکل گرفت.

خود این فرد می گفت که من دیگر خسته شدم از ماهواره و دوست ندارم زن و بچه ام برنامه های آن را ببیند.»

بلایای ماهواره را باید برای خانواده ها بگوییم تا روشن شوند

«واقعیتش هم آن است که مردم اگر حقیقت یک مساله را بدانند آن را می پذیرند ؛ البته این را هم لازم می دانم بگویم که متاسفانه یک مقدار در میان برخی از ما ، غرور و چشم هم چشمی کار را خراب می کند و شاید هم بعضاً تفریحات مناسب کم تر باشد و گرنه اگر ما کار فرهنگی کنیم و مردم را آگاه کنیم و تفریحات خوب و اسلامی بگذاریم بسیاری از مردم از ماهواره ها و سایت های مبتذل اینترنتی خسته و بُریده می شوند.

اتفاقاً به نظر من خانم ها در این خصوص حساس تر هستند . همین چند هفته پیش بود که یک خانمی با من تماس گرفت و می خواست ماهواره اش را تحویل دهد . می گفت این کار را به دور از چشم شوهرم انجام می دهم چرا که شوهرم وسواس و عادت پیدا کرده به ماهواره و دل کندن از آن برایش سخت شده است؛ خُب این مساله نشان می دهد که اگر بانوان نسبت به مضرات ماهواره توجیه شوند همکاری بسیار بهتری هم خواهند داشت، چون بحث حفظ کیان خانواده پیش می آید و شوخی بردار هم نیست.»

لزوم تداوم کمک مالی برای خرید گیرنده دیجیتال

سخنی هم با مسئولان داشت آن جا که خواست تا حوزه ها و پایگاه های بسیج را در این طرح تقویت مالی کنند و البته افزود: « به هر حال هر چقدر ما گیرنده دیجیتال تحویل مردم دهیم راحت تر می توانیم ماهواره ها را جمع کنیم. به هر حال باید یک مشوق و انگیزه ای هم باشد تا افراد به سمت برنامه ها و شبکه های داخلی گرایش پیدا کنند.

به شخصه همان طور که وقتی ماهواره را تحویل می گیرم دقت می کنم که کامل باشد از آن سو نیز وقتی دستگاه دیجیتال را به مردم می دهم خودم چک می کنم که کاملاً سالم و با گارانتی باشد چون معتقدم این کار باعث جلب اعتماد مردم می شود و از سویی من هم مدیون آن ها نمی شوم.»

وقتی از او درباره حمایت خیرین از چنین طرح های سوال می کنم ، ابراز داشت: «در همین حوزه 2 چندبار پول برای کمک به خرید گیرنده دیجیتال جمع آوری شده و برخی بچه ها و افراد دست به خیر کمک کرده اند، ضمن آن که بنده شاهد بودم که خود شخص فرمانده حوزه نیز حدود 10 میلیون تومان در همین خصوص از جیب شخصی خرج کرده است.»

از 6 عصر تا نیمه شب وقتم را وقف این کار کرده ام

«خودم هم از ساعت 6 بعد از ظهر که از سر کار برمی گردم تا نیمه شب، وقت زندگی ام را وقف این کار کرده ام و در دید و بازدید ها و جلسات فامیلی نیز برای اقوام و دوستان بارها درباره ضرر و عوارض بد ماهواره صحبت کرده ام و گاهی نیز بسته های فرهنگی از بسیج گرفته و بینشان توزیع کرده ام که کم و بش مفید بوده اند اما مهم تر از آن صحبت رودر رو و همان خوش برخوردی است که تاکنون جواب داده است.»
 

زندگی در سختی اما با عزت و قناعت

گچکار غیرتمند داستان ما سه فرزند دارد که به ترتیب سن نام هایشان هانیه، هستی و رضا است؛ او وجود این دسته گل ها را نعمت خدا و عامل برکت او دانسته و معتقد است:« لطف و عنایت خدا را همیشه در زندگی احساس کرده ام ؛ الان هم در این زیرزمین مستاجر هستم و بارها پیش آمده که شرایط زندگی سخت بوده و به قول معروف به مو رسیده اما پاره نشده است ؛ احساس می کنم خداوند هوایم را در همه حال دارد و نگذاشته که زمین بخورم.

سعی کرده ام با قناعت زندگی کنم و خدا را شکر دستم پیش کسی دراز نیست.»



      

 

به نقل از پایگاه خبری «سی بی سی نیوز»، براساس این نظرسنجی، 61 درصد جوانان مسلمان کانادایی، هویت اسلامی خود را از کانادایی بودن مهم‌تر می‌دانند.

همچنین 48 درصد مسلمانان حداقل هفته‌ای یک بار در مساجد یا مراکز اسلامی جهت اقامه نماز حضور می‌یابند و حضور مذهبی منظم در مساجد بین جوانان افزایش یافته است.
زن مسلمان کانادایی رواج حجاب اسلامی در میان زنان کانادایی / چند درصد زنان مسلمان کانادا چادری هستند؟

طبق این نظرسنجی، داشتن حجاب اسلامی نیز در میان زنان مسلمان این کشور رایج است و 6 درصد زنان از حجاب چادر استفاده  می‌کنند.

از سوی دیگر، با توجه به رشد اسلام‌هراسی در کانادا، سی درصد مسلمانان شرکت‌کننده در نظرسنجی اظهار داشتند که در پنج سال اخیر به خاطر مذهب و فرهنگ اسلامی خود تبعیض و رفتار ناعادلانه را تجربه کرده‌اند و در مورد تصاویر منفی رسانه‌ها از مسلمانان ابراز نگرانی کردند.

این نظرسنجی که نتایج آن اخیراً منتشر شده، بین ماه‌های نوامبر 2015 تا ژانویه 2016 انجام شده و 600 مسلمان کانادایی در آن شرکت کرده‌اند.




      

 

فقیه سلطانی دیروز از دلایل کم کاری های اخیرش با روزنامه «بانی فیلم» صحبت کرد. سلطانی در این گفت و گو از نامه ای که به امضای 30 بازیگر زن خطاب به معاون سیما نوشته شده است صحبت کرد که متن این نامه را در ذیل می خوانید:


بنام خداوند راستین

با عرض ادب و احترام

خدمت معاونت محترم سازمان صدا و سیما جناب آقای دکترپورمحمدی



هنرمند یعنی «جراح روح» و هنر محلی است برای درمان افکار و جهت دادن و اعتلای فرهنگ یک ملت… همان طور که لازم است یک اتاق جراحی استریل و دور از انواع آلودگی ها و ناپاکی ها باشد و تیغ جراحی باید به دست متخصصین سپرده شود عرصه هنر نیز نیاز به یک بستر پاکیزه و متخصصین دلسوز و آگاه دارد… باشد که نتیجه درست در تحقق این مهم حاصل شود!



ما جمعی از بانوان هنرمند (بازیگر) که سالیان سال در این عرصه فعالیت، تلاش و تحصیل تجربه نموده ایم و به لطف پروردگار و به قول صاحبان فن و عالمان هنر- متخصص این حرفه قلمداد می شویم- مدتی است دچار رکود شغلی و در نتیجه رکود اقتصادی گردیده ایم… و هر چه صبر و سپس تلاش کردیم تا علت این واقعه تلخ را دریابیم… کمتر بافتیم!



متاسفانه اخیراً به دلیل ورود سرمایه گذاران خصوصی و اعمال سلیقه غیراصولی این عده ناآگاه و غیرحرفه ای و در نتیجه باز شدن درهای این حرفه مقدس به روی هرکس و نبود قانون مدون و اصول درست برای انتخاب بازیگران شایسته و متخصص در اکثر آثار سینمایی و تلویزیونی… با محول شدن نقش ها به جمعی از مهمانان ناخوانده شهرت پرست که نه صلاحیت اخلاقی و نه تخصص حرفه ای را در زمینه این مهم دارند و اکثراً از پس ایفای نقش های محوله- حتی به صورت کاملاً ابتدایی هم برنمی آیند… این افراد با نامیدن خود بنام مقدس هنرمند و بازیگر با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و شأن اسلامی در صفحات اجتماعی خود چهره ای دور از شأن را در اذهان عمومی نسبت به بانوان هنرمند ایرانی ایجاد کرده اند!



امیدواریم شما برادر عزیز علت حضور این افراد در لباس مقدس بازیگر که روز به روز به تعداد آنها افزوده می شود را بدانید… امیدواریم شما برادر عزیز از پشت صحنه ناسالم و غیرمطلوب اکثر پروژه های تلویزیونی باخبر باشید. از روابط آلوده و مافیای قدرتمند عده ای بی صلاحیت و شهوت پرست که روز به روز به نفوذ و قدرت ایشان برای وارد کردن چنین افرادی در صحنه مقدس تلویزیون اسلامی افزوده می شود مطلع باشید…!!



چگونه است که عده ای از بانوان بازیگر بی حاشیه- موجه و اخلاقگرا با دستمزدهای انسانی و معقول- تنها به دلیل باج ندادن به این عده سودجو و حفظ عفت و سلامت روحی و حفظ حدود و شأن حرفه ای خود به بهانه های مختلف از طرف ایشان از کار باز می مانند!! چگونه است که اکثریت بانوان موجه این حرفه به دلیل تشکیل خانواده و ازدواج که توصیه و دستور اسلام است در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی- ناخواسته از میدان به در می شوند!!!



ما… جمعی از هنرمندان متخصص و موجه این حرفه- خواستار رسیدگی به شرایط نامطلوب، کم کاری و حتی گاهی بیکاری و در نتیجه جلوگیری از سرخوردگی خود در زمینه فعالیت در حرفه ای که سال ها برای آن زحمت کشیده ایم از شما تقاضای رسیدگی و توجه داریم!


ما عاشق خدمت کردن در وطن خود در جهت ارتقای سطح فرهنگ مردم عزیزمان و عاشق ارزش های اخلاقی و اجتماعی خویش هستیم و می خواهیم که باشیم… که بمانیم و خدمت کنیم!



آیا یاری دهنده ای هست که ما را یاری کند!؟؟

با احترام


سلطانی در پایان افزود: طی چند تماس با دفتر معاون سیما مطلع شدم نامه ما به دست ایشان رسیده است و قرار است راجع به آن جلسه ای داشته باشیم. من و تمام بازیگرانی که در نگارش این نامه و درخواست نقشی داشتیم بسیار امیدوار هستیم تا با نظر مساعد آقای پورمحمدی به اوضاع و احوال کم کاری ما بازیگران رسیدگی شود.



سلطانی در پایان گفت: در حال حاضر اجازه نام بردن از همکارانم را ندارم ولی در صورت نیاز قطعاً با هماهنگی این عزیزان که همگی از بازیگران باسابقه و پر کار تلویزیون و سینما هستند از آنها نام خواهند برد.


سلطانی در حاشیه این گفت و گو گفت: خیلی از ما از شبکه های ماهواره ای پیشنهاد کار داریم اما علاقمندیم در کشور خودمان و برای تلویزیون و سینمای خودمان کار کنیم. امیدوارم شرایط مهیا شود تا ما هم بتوانیم برای مردم کشورمان در شرایط مساعد کار کنیم این یک تقاضای کوچک است و شک ندارم با دقت نظر مدیران شرایطی مهیا خواهد شد تا ما نیز مثل خیلی از بازیگران پر کار سینما و تلویزیون در حرفه‌ای که برای آن سال‌ها زحمت کشیده ایم فعال باشیم.




      

افسران - حجاب هم آداب دارد ...




      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ اگر من ...