سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دکتر روحانی، رئیس‌جمهور، روز گذشته در همایش هفته محیط زیست در خلال سخنانش درباره محیط زیست به بحث مذاکرات هسته‌ای و تحریم‌ها نیز گریزی زد و گفت: تحریم‌ها باید از بین بروند تا سرمایه‌گذار به کشور بیاید و باید سرمایه‌گذاری انجام شود تا مشکل مالی و بانکی و آب خوردن مردم حل شود. لغو تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی مطالبه عموم ملت ایران است؛ اما ارزش و نوع بیان آن در گرو عوامل متعددی است. مردم ایران برای برخورداری از حقوق مسلم هسته‌ای خود که در تعیین جایگاه جهانی آنها در حال و آینده بسیار مؤثر است، هم هزینه‌های گزاف داده‌اند و هم در برابر فشارهایی که از ناحیه دشمنان وارد شد با تمام وجود استقامت کرده‌اند و پیوسته از تلاش مسئولان برای رفع تحریم‌ها حمایت کرده‌اند؛ اما همیشه در کنار این حمایت‌ها به این مهم نیز توجه داشته‌اند که لغو تحریم به هر قیمتی را نمی‌پذیرند؛ از این‌رو با ارج نهادن بر دغدغه رئیس‌جمهور درباره لغو تحریم‌ها یادآوری می‌شود، در زمانی‌که مذاکره‌کنندگان ایرانی در وضعیت ویژه، مشغول گفت‌وگو هستند و طرف مقابل نیز برخلاف تعهداتش هر روز مطالبه مضحک و وقیحانه جدیدی طرح می‌کند، پیوند زدن همه مسائل کشور، از جمله آب آشامیدنی مردم به مذاکرات هم پشتوانه مذاکره‌کنندگان ایران را تضعیف می‌کند و هم زبان و خواسته‌های دشمن را درازتر می‌سازد. امید واهی بستن به مذاکرات نامعلوم و حتی بر فرض منجر به توافق، راه حل مشکلات کشور نیست و بسیاری از کارشناسان نیز همین نظر را دارند، این امید واهی فقط سبب از دست رفتن فرصت می‌شود. نباید با امید واهی به آنچه فرجام نامشخص ??ارد و بیان مطالبی که از نگاه کارشناسی به غیر از توان تغییر فضای روانی برای مدتی اندک، ارزش چندانی ندارد و فقط اراده‌ها را برای حل مشکلات تضعیف می‌کند، دشمن را به ادامه فشار ترغیب کرد. فراموش نشود که چند روز پیش اوباما در گفت‌وگو با شبکه دو رژیم صهیونیستی درباره تحریم‌ها گفت: «تحریم‌ها نمی‌تواند برای همیشه باقی بماند». وقتی که اوباما نیز متوجه شده تاروپود تحریم‌ها بیش از این تحمل ادامه این وضعیت غیرطبیعی و برخلاف خواست جهانی را ندارد و در حال از هم گسیختن است؛ باید درباره آن دقیق‌تر و سنجیده‌تر سخن گفت، به نحوی که فروریزی ارکان تحریم‌ها را شتاب دهد




      

آیت نجفی ،گارگردان تئاترهایی چون "لحظات پیش از تراژدی" و "فردوسی، صدام حسین و رژه مورچه ها در شهر خالی" به تازگی مستندی به نام "صدای بی سرزمین" با موضوع خوانندگی زنان در ایران تهیه نموده که شبکه سلطنتی بی بی سی در  مجله‌ی تماشای خود گزارشی از آن را پخش کرده است.

داستان این مستند، روایت تلاش‌های زن جوانی است که ‌می‌خواهد کنسرتی با صدای زنان برگزار کند و در نهایت در مواجهه با موانع قانونی و برخوردهای دوگانه‌ی مسئولین تصمیم می‌گیرد از زنان غیر ایرانی برای یک کنسرت ایرانی استفاده کند و...

این مستند یقیناً از دوگانگی‌ها و عدم شفافیت چارچوب‌ های موسیقی کشور دست‌مایه‌ی خود را تهیه کرده است، و با ایجاد فضایی عاطفی و نوستالژیک مخاطب را با خود همراه می‌کند. بعید نیست که این فیلم با موضوع مطلوبی که برای شبکه‌های معاند دارد، بزودی توسط یکی از آن‌ها پخش شود. کارگردان کسی است که سال‌ها در ایران به کارگردانی مستند و نمایش مشغول بوده و پس از مهاجرت به آلمان این اثر را تولید نموده است.
مدتی است که خوانندگی زنان در مجامع عمومی، به دغدغه طیفی از تجدید نظرطلبان داخلی تبدیل شده و با استفاده از فضای تساهل و تسامح به یادگار مانده از دوران اصلاحات و نگرش بدون موضع وزیر فرهنگ و ارشاد چندین مورد از این دست اقدامات را نیز به سرانجام رسانده اند. اقداماتی که با موضع گیری شدید علما و قشر مذهبی مواجه شد و وزیر فرهنگ مجبور به عقب نشینی شد.
به راستی دلیل این هجمه و اصرار برای علنی ساختن و قبح زدایی از این موضوع چیست؟ چرا باید خوانندگی زنان در دستور کار تبلیغاتی معاندین قرار بگیرد؟ برای پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه داشت که پشت پرده بسیاری از این وقایع بالاخص در بعد تبلیغاتی بر عهده فمینیست های داخلی است. افرادی که برپایی مراسم روز جهانی زن برای آنها دارای تقدس وصف ناپذیر است.
زن در فرهنگ اسلامی- ایرانی این سرزمین در معنای جنسیت صرف نیست و نوعی تقدس و تکریم منبعث از باورهای دینی آن را دربر گرفته است. تکریمی که ناشی از نگاه اسلام به این مساله به عنوان محور جامعه اخلاقی است. نگاهی که در آن حرمت زنان اساس یک جامعه سالم محسوب میشود و اندکی خلل در آن سبب سقوط جامعه می شود. نقطه مقابل آن نیز نگاهی است که در دهه های اخیر در غرب و شرق در حال پیشروی است و آن نگرش ابزاری به زن به عنوان یک جنسیت صرف. نگاهی که در ظاهر احترام است ولی در باطن سبب تنزل جایگاه زن به شیئی جنسی برای تمتع افراد هرزه.
قبح زدایی از بحث حیا و تقدس زدایی از مفهوم زن در سال های اخیر بیانگر حرکتی خزنده است که شروع شده و مدیریت آن در دست امثالی قرار دارد که در مجلس ششم با توهین به مقام زنان حتی صدای اعتراض امانی نماینده خانم را هم درآوردند. حرکتی که نتیجه آن از بین رفتن کرامت زنان، خلل در مفاهیمی چون مادری و درنتیجه نابودی سنگ بنای جامعه سالم یعنی خانواده سالم می شود.
در پایان باید به کارگردان این مستند گفت صدای لالایی مادران آسمانی در سرزمین من همچنان جاری است.



      

افسران - کفاشی که کفش امام زمان (عج) را پینه نمی‌زد!

سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»
سید عرض کرد: آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم. حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد.
پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»
سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت : قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید !
حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.»
(کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی)




      

افسران - امام خامنه ای «مدظله العالی»:این جنگ نرم شما جوانهای دانشجو افسران جوان این جبهه اید




      

بی فرهنگی سفیران فرهنگی روی فرش قرمز کن / فیلمنامه ای مخدوش و نامطمئن از زندگی خانواده ایرانی

جشنواره کن که سال ها به عنوان محفلی هنری سعی داشت نقشی کاملا مستقل را در انتخاب و معرفی آثاری برجسته به لحاظ کیفی ایفا کند، در این سال ها با افتادن پرده ژست گرایی اش، چهره ای عریان از وجود عنصری راه گشا در جهت سیاست پردازی متولیان رسانه ای را نمایان ساخت، تا آن ها که برای فرش قرمز کن، به دنبال مدل های تازه ای در پوشش و رخسار و آثارشان بودند، حال بدانند که در این میهمانی هر ساله نیاز به چه سیمایی است؛ صورتی رنگ و لعاب یافته از تظاهر به هنرمندی! و لباس هایی بی قید و بند از وجود اخلاقیات و البته اثری که همراستا با بلندگوی رسوا کننده سران فستیوال، دم از نابرابری هایی در وضعیت زندگی مردمان سرزمین خود باشد!

 
حالا دیگر آن ها که همچنان در دل و جان آرزوی کن داشته و خواب فرش قرمز می دیدند، خوب می دانند که در این جشن به ظاهر با شکوه دیگر وجود آثاری استاندارد از لحاظ بافت سینمایی مددکار نخواهد بود و در صورت پایبندی به روایتی انسانی با مولفه هایی سینمایی، با درب های بسته دروازه بانانی روبرو می شوند که تنها گُل هایی را دریافت خواهند کرد که براساس چارچوب های تعریف شده از بالادستی های مروج سبک زندگی باشد. ساز و کاری از انتخاب که می تواند در سال های مختلف بنا به وضعیت رخ داده در اوضاع سیاسی و شرایط اجتماعی به تغییر در آید.
 
برای مثال در ایامی که تظاهرات و گفته های بسیاری مبنی بر آزادی روابط اشخاص در شکلی از همجنس گرایی در جامعه فرانسه نیاز به حمایت رسانه ای فراگیر چون کن دارد، فیلمی کاملا به هم ریخته از لحاظ سینمایی با نام " آبی گرم ترین رنگ است"( یا زندگی ادل) به عنوان اثر برتر مورد تقدیر قرار می گیرد تا نخلی طلایی هدیه ای ناقابل برای فیلمساز تونسی تبار فرانسوی باشد که اجرایی همنوا با ارکستر سردمداران غربی داشته است یا این مجسمه در سال 2007 به اثری رومانیایی با نام " چهار ماه، سه هفته و دو روز" می رسد که به تلاش های سقط جنینی شکل یافته از روابط نامشروع  دختری می پردازد! همان جشنواره ای که زمانی ادعا داشت جریانی برای ظهور فیلمسازانی خلاق و خوش فکر همچون برادران کوئن، امیر کاستاریکا، کیارستمی، داردن ها و تارانتینو بوده است.
 
 
اما نگاهی به آثار انتخابی در این سال ها به خوبی نمایانگر پایه هایی از ترویج نگره ای خاص از نوع تفکری قالب برای جهانیان از سوی افرادی است که خود را متولی سبک نگاه مردم می دانند و جالب این که از 8 فیلم نهایی انتخاب شده در این سال های پایانی کن، نیمی از آن محصول فرانسه بوده و معرف تفکری سازمان دهی شده از مجرای تولیدی هدفمند به سمت خروجی تماشا در ساحل کن است. جایی که فیلم " کلاس" رویه ای در جهت حمایت مدارس فرانسه از مساله بغرنج تبعیض نژادی دارد و در این راه برنده نخل طلا در سال 2008 می شود یا در فیلم " عشق" شاهد ملودرامی خوش رنگ از فداکاری مردی برای انجام قتلی ملقب به اوتانازی یا مرگ آسان هستیم. شرح فیلم "زندگی ادل"، برنده نخل سال 2013 هم که اشاره شد تا بدانیم چگونه فیلمی با نمایش بی پرده ترین صحنه های رابطه جنسی میان دو همجنس باز به این عنوان دست می یابد.
 
امسال هم در شصت و هشتمین دوره از جشنواره کن فیلمی برنده شد که به موضوع پناهندگی می پردازد و می توان تعبیرهایی از آن داشت، بخصوص که گفته می شود این فیلم برگرفته از کتاب " نامه‌های ایرانی" از مونتسکیو بوده و مربوط به اقامت 2 ایرانی با نفوذ در این کشور در زمان لوئی چهاردهم است! ایرانی که سالها سهم خود را از این جشنواره با حضور آثاری شائبه برانگیز از فیلمسازانی چون کیارستمی، مخملباف و قبادی گرفت. سازندگانی که هر زمان اراده کردند تا فیلمی در این سرا داشته باشند، با رویی خوش از سوی روسای کن مواجه شدند.
 
در این جا لازم است به مساله ای مهم در رویکرد جدید دست اندرکاران جشنواره هفتاد و شش ساله کن اشاره شود. در این تحلیل انجام شده به شرایطی از توجه بیشتر سران کن به زنان می رسیم که در انتخاب آثار، حضور در بخش داوران و تبلیغ ساخته هایشان به چشم می خورد تا از این طریق خیلی راحت بتوانند نگاه مدل ساز خود را شکل ببخشند. انتخاب جین کمپیون نیوزلندی در راس داوران جشنواره سال پیش تا حضوری اکثریتی از چهار زن در هیات داوران امسال به علاوه ی افتتاح جشنواره با فیلمی از یک فیلمساز زن گرفته تا انتخاب آثاری زنانه با محوریت ترویج سبک بی بنیاد غربی و یا مظلوم نمایی زندگی زنان شرقی که برای هر یک می توان مثال هایی زد. از حضور ستاره ای چون نیکول کیدمن در هیات داوران سال پیش تا لیلا حاتمی از ایران در این ترکیب و از ساخت و نمایش مستندی در تقدیر بانویی در سینما با عنوان "اینگرید برگمن، از زبان خودش" و یا انتخاب آثاری با محوریت سیمای زن با شمایلی مغرضانه چون " پرسپولیس" .
 
 
امسال هم فیلمی از ایران انتخاب شد که هیچ منتقد حضور یافته در جشنواره فجر گذشته انتظارش را نداشت. " ناهید"، اثری کاملا بی بنیاد در ساختار فیلمنامه و مخدوش در روایت که به مانند سریال های تلویزیونی در شمال کشور به رنج عشقی دردناک می پردازد و به دنبال قصه ای از جدایی زنی است که حالا معضلی از بابت حضانت فرزند برای ازدواج مجدد دارد. مساله ای که به صراحت در قانون دارای راهکار بوده و مطابق ماده واحده قانون اصلاح ماده 1169 برای حضانت چنین فرزندانی ، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن این اولویت با پدر است و البته در صورت مواردی مانند عدم صلاحیت والدین در نگهداری طفل یا با اعتراض یکی از والدین در نحوه نگهداری، حتی در مدتی که اولویت با پدر یا مادر است، بازهم امکان تغییر صاحب حضانت خواهد بود. حالا چگونه این وضعیت پایدار از زاویه دوربین فیلمساز به شرایطی ناپایدار از وضعیت زن در ایران می رسد، جای تعجب و البته پرسش است! فیلم " ناهید" در رسیدن به چرایی علاقمندی به فرزند و عشقی دوباره سردرگم است و فیلمساز با مطرح کردن بهانه هایی واهی در پی انعکاس نوعی از زندگی نامطمئن برای خانواده ها است؛ شرایطی از تمدید صیغه که راهی نامطمئن برای زندگی است.
 
 
اما مساله ای دردناک تر از انتخاب اثر، در خصوص رفتار و نحوه پوشش شرکت کنندگانی است که خواسته یا ناخواسته به نمایندگی از سینمای ایران در سواحل دریای مدیترانه نفس می کشند. جدای از بحث الگوسازی وجود هنرمند برای مردمان جامعه ای اسلامی که خود نیاز به مقاله ای مجزا دارد، باید به تبعات رفتارهای ناپسند و پوشش های افرادی اشاره کرد که نمی دانند حضورشان در جشنواره های خارجی به مانند گام های ورزشکاران در کاروان المپیک، زیر ذره بین نگاه های بسیاری است و نمایش انواع مدل های مغایر با الگوی شکل یافته از فرهنگ ایرانی جای تعجب دارد. عکس های به نمایش درآمده از تیم اعزامی در آوردگاه کن که با شلوارهایی کوتاه، موهایی افشان و لباس هایی ناراستا با چهره اصیل یک ایرانی معتقد می باشد، جای واکنش های بسیاری بر متولیان امر خواهد داشت و این مساله را باز می گشاید که حالا که بازی را در زمین باختید، در عرصه اخلاق هم با کارت قرمز داوران دغدغه مندی از مردمان با فرهنگ ایرانی دچار نشوید.
 
 
مساله دیگر در باب جشنواره کن در خصوص افرادی است که به بهانه دست یابی به بازارهای بین المللی هر ساله چمدان های سفر را آماده کرده و راهی سواحل زیبای مدیترانه می شوند. در این خصوص به دور از هر گونه پیش داوری، کوچک ترین خواسته می تواند درخواست گزارشی جامع از افراد شرکت کننده ی دولتی در این بازار درباره دستاورد این حضور برای سینمای ایران است. مساله ای که تا به حال صورت نگرفته و امید می رود که با ارائه آماری از قراردادهای منعقده برای فروش آثار به روشنی برای مخاطبین اعلام شود.



      
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ اگر من ...