البته این مراسم اصلا از آن ژست های عجیب و غریب روشنفکری که در این یکی دو ساله و برای یادبود برخی هنرمندان مُد شده نداشت! نه کسی سوت و کف زد نه کسی روسری از سر برداشت. اتفاقا بابای مرتضی برایش روضه اباعبدالله را خواند و خیلی ها را گریاند. یعنی آن قدر "مردم" در این مراسم حضور داشتند که تشییع مرتضی را واقعی، پر تاثر و به دور از فضاهای روشنفکر نما ساخته بودند. مردم ناراحت بودند از پر کشیدن خواننده ای جوان که یک سال و نیم در آتش سرطان سوخته بود... 

 

 در روزی که مرکز شهر تهران از ابتدای صبح یکی از شلوغ ترین و پرجمعیت ترین روزهای خود را آغاز کرده بود و در حالی به خاطر سیل هواداران مرتضی پاشایی تمام خیابان های اطراف تالار وحدت حدود دو ساعت کاملا بسته شده بود، پیکر این خواننده جوان کشور با حضور هزاران نفر از هوادارانش تشییع شد. در این مراسم که به خاطر حجم بسیار بالای جمعیت بسیار کوتاه و مختصر برگزار شد، بسیاری از بزرگان دنیای فرهنگ و هنر کشور حضور داشتند. به جرأت می توان گفت مراسم تشییع پیکر پاشایی، پر جمعیت ترین و باشکوه ترین مراسمی بود که تا به حال برای درگذشت یک هنرمند برگزار شده بود.

 

بر این اساس، در ابتدای این مراسم که با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید آغاز شده بود، عباس سجادی مجری این مراسم، پیام تسلیت علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را قرائت کرد. سپس علی مرادخانی معاون وزیرارشاد بعنوان سخنران پشت میکروفون حاضر شد و با اشاره به حجم گسترده جوانان در این مراسم، حضور اقشار مختلف هنری کشور در تالار وحدت را نشانه همبستگی جامعه هنری دانست و تاکید کرد ما امروز به دنیا نشان می‌دهیم که برای ستاره‌هایمان چقدر ارج می‌نهیم.

 محمد علیزاده، دوست صمیمی پاشایی و خواننده جوان کشور نیز با ذکر خاطراتی از مرتضی پاشایی، قطعه‌ای از خود را که پاشایی آن را تنظیم کرده بود به طور زنده اجرا کرد که با استقبال گسترده مردم روبرو شد. حسن ختام اجرای علیزاده نیز، بازخوانی یکی از قطعات محبوب مرتضی پاشایی بود که با همخوانی مردم و در فضایی احساسی به انجام رسید.

بعد از آن نوبت به عموی مرتضی رسید که به نمایندگی از خانواده پاشایی از تمام حاضران در این مراسم و مسئولان تقدیر و تشکر کند.

 او گفت: پزشکان یک سال پیش مرتضی را جواب کرده بودند و به لحاظ پزشکی امیدی به زنده ماندنش نبود اما دعاهای شما باعث شد تا او یک سال دیگر زنده بماند و در میان ما باشد و این هدیه‌ای بود از طرف خدا.

 

سپس ناصر پاشایی پدر زنده یاد مرتضی پاشایی برای سخنرانی به روی صحنه آمد. او پیش از هر سخنی، روضه‌ای از حضرت سیدالشهدا علیه السلام را خواند. این روضه یکی از نواهای قدیمی مذهبی بود که یکی از ابیات آن "وقتی حسین ابن علی تنهای تنهاست/خود مانده بود و زینب و سجاد و زن‌ها" بود. پدر مرتضی به این نکته اشاره کرد که فرزندش در آخرین روزهای زندگیش از او می خواست تا این روضه را برایش بخواند.

آخرین کسی که در این مراسم روی صحنه نیز رفت بنیامین بهادری بود.

این خواننده جوان نیز در ادامه قطعه "یکی هست تو قلبم" از اجراهای مرتضی پاشایی را همراه با مردم زمزمه کرد که اشک را مهمان چشم بسیاری از حاضرین در مراسم کرد.

البته این مراسم اصلا از آن ژست های عجیب و غریب روشنفکری که در این یکی دو ساله و برای یادبود برخی هنرمندان مُد شده نداشت! نه کسی سوت و کف زد نه کسی روسری از سر برداشت. اتفاقا بابای مرتضی برایش روضه اباعبدالله را خواند و خیلی ها را گریاند. یعنی آن قدر "مردم" در این مراسم حضور داشتند که تشییع مرتضی را واقعی، پر تاثر و به دور از فضاهای روشنفکر نما ساخته بودند. مردم ناراحت بودند از پر کشیدن خواننده ای جوان که یک سال و نیم در آتش سرطان سوخته بود...

در پایان این مراسم، پیکر مرتضی پاشایی از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع شد تا در آنجا به خاک سپرده شود.