چند سالی است که جشنواره مد و لباس فجر در کنار سایر جشنواره هایی از این دست با دو هدف مقابله با هجوم مدهای نامانوس با فرهنگ ایرانی- اسلامی کشورمان و همچنین ارائه الگوهای نوین متناسب با نیازهای روز برگزار میشود. جشنواره هایی که با سرو صدایی زیاد رسانه ای برگزار میشود و اختتامیه آنها برابر است با فراموشی مدها و طراحی های بومی کشورمان تا جشنواره بعدی.
فرهنگ اسلامی- ایرانی ما با اینکه فرهنگی است دیرینه و تاریخی اما امروز ناآگاهی ما موجب شده است عناصر اصلی و عمده این فرهنگ به فراموشی سپرده شود. یکی از دلایل اصلی عدم بهره گیری از فرهنگ بومی- ملی ما در بخش قابل توجهی از جوانان این سرزمین نبود آگاهی نسبت به آن و همین طور عدم التزام عملی به داشتههای فرهنگی است. با اینکه همگان مطلعند که فرهنگ و تاریخ این سرزمین، غنی و در میان کشورهای مختلف، فرهنگی درخشان و زبانزد است اما ما مردمان امروزِ ایران کمتر از این گذشته غنی و تاریخی بهره می گیریم. یکی از مصداق های این فراموشی نحوه لباس پوشیدن ماست؛ آیا به راستی نوع پوشش ما ملی است؟
توجه به طرح و رنگ، استفاده از الگوهای جامعه پسند، قیمت متناسب با وضع اقتصادی تمام اقشار جامعه و برنامه ریزی اصولی و هدفمند برای پرداختن به پوششهای محلی و بومی می تواند دائقه نسل جوان را با فرهنگ بومی و محلی ایرانی و اسلامی آشتی داد و گرایش مدگرایی با لباس های غربی را به فراموشی سپرد.
امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند و موقعیت آنها در شناخت فهم و ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب پیچیده تر و مشکل تر شده است و چه بسا زمینه های موجود باعث شده برخی از جوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزش های جامعه خویش رو آورند.
یک روز مانتوهای بلند و روز دیگر مانتوهای کوتاه، یک روز آرایش موی سر به سبک آلمانی و روز دیگر موهای بلند و اصلاح نشده، زمانی شلوارهایی با پاچه گشاد که روی زمین کشیده می شود، و زمانی دیگر، شلوارهای تنگ و کوتاه مد می شوند.
ظرافت پوشش اقوام ایرانی در گذر زمان از چنان غنایی بهره مند است که در صورت مطالعه و استفاده هدفمند از آن می توان عظمت تمدن را با طراحی های نوین پوشش به تصویر کشید اما نبود متولی واحد در زمینه پوشش، حمایت نکردن از تولیدکنندگان لباسهای محلی و بی توجهی در گذر زمان، این ظرافت و غنا را به ورطه فراموشی کشانده است.
با توجه به این مقدمه باید نکاتی چند پیرامون جشنواره هایی از این دست یادآور شویم:
در نگاه اول مهم ترین ایراد وارده بر این جشنواره را میتوان جنبه اقتصادی آن دانست. نگین شاه ابراهیمی یک طراح لباس در این خصوص معتقد است: طبیعتا لباسی که کار دست باشد به نسبت لباسهای دیگر گرانتر خواهد بود و این امری اجتناب ناپذیر است و کاری نمیتوان در این خصوص انجام داد. قطعا طراحان این دغدغه را دارند که برای قشر ضعیف جامعه لباسی را طراحی کنند اما طراحان برای اینکه لباس یا طرحی را به نام خودشان ثبت کنند و کارهایشان به نمایشگاه برود دست روی گران قیمت و فاخرترین پارچه میگذارند تا بتوانند بهترین لباس را طراحی کنند در واقع میتوان گفت چون که آنتیکترین کارهایشان را ارائه میدهند به همین جهت قیمت بالایی را برای آنها در نظر میگیرند که بعد از مدتی این لباسها را اما با پارچههای ارزان قیمت در اختیار قشر ضعیف جامعه قرار میدهند تا آنها هم بتوانند لباس مور علاقه شان را خریداری کنند.
بخش عمده لباسها به ویژه مانتوهایی که به نمایش گذاشته میشوند هزینه طراحی، پارچه و دوختشان به طور میانگین هر مانتویی 500 هزار تومان درمیآید که بین یک تا یک و نیم میلیون تومان به فروش میرسد.
اما جعفری بای جامعه شناس آسیب های اجتماعی معتقد است آسیب اصلی این جشنواره ها این است که نگاه طراحان لباس متاسفانه نگاه قشری و سطحی است و به منفعت فردی خویش میاندیشند تا منافع جمعی و گروهی و لذا نه دغدغه طراحی لباس برای قشرهای پایین جامعه را دارند و نه اقوام مختلف را میسنجند.
نکته دیگر درباره آسیب های این جشنواره ها این است که با وجود شعار ایرانی- اسلامی بودن هویت این طراحی ها اما تاثیر بلند مدت فرهنگ غربی عجین شده با هویت امروزین جامعه ما در نوع طراحی ها از بین نرفته است. فضای فرهنگی امروز هر حرکت فرهنگی از سوی جمهوری اسلامی اگر نگاه عمیقی به سبقه ی تاریخی حجاب مردمان ایران زمین نداشته باشد دقیقا در زمین غرب بازی می کند. چرا که خود این حرکت در واقع در عین اینکه به فکر نو آوری در حوزه مد و لباس است اما چون به پیشینه ی فرهنگ عمومی مردمان اش توجه عمیق ندارد همان ماموریت غرب را به انجام می رساند که گم کردن جریانات رضاخانی و اثر آن بر پوشش مردم ایران زمین است. آنچه که امروز با نشان دادن چند لباس مثلا نمدمالی شده و یا دخیل کردن برخی المان های ایرانی اسلامی مثل نوشتن اشعار یا برخی خطوط هنری بر روی لباس ها به هیچ وجه به معنای زنده کردن وجه تاریخی فرهنگ عمومی نیست.
متاسفانه خط بالا به معنی شرح داده شده در جشنواره ی مد و لباس فجر دیده نمی شود. شاهد مثال این مطلب را میتوان در نوع داوری آثار رسیده به این جشنواره جستجو کرد. برای مثال:
قبادی رئیس جشنواره مد و لباس فجر در نشست خبری جشنواره مد و لباس فجر در 8 اسفندماه سال گذشته می گوید مرحله دوم داوری به اعطای امتیازات در چهارچوب شاخصهای تعیینشده اختصاص یافت و هر اثر توسط کارشناسان صنعت، بازار، پارچه، طراحان پیشکسوت امتیازدهی میشود. نکته ی جالب توجه این است که شاخص های داوری در این جشنواره مثلا با جشنواره ای در ایتالیا تفاوت چندانی ندارد. یعنی نه تنها آن نگاه زنده کردن المان ها و معانی فرهنگ ساز در دیدگاه مسئولین جشنواره دیده نمی شود بلکه حتی در نگاهی حداقلی برخی شاخص های اسلامی و یا حتی ایرانی نیز در داوری آثار بر طبق گفته ی رئیس جشنواره دیده نمی شود.
در ادامه ی همان شست قبادی اضافه می کند: «آنچه در کارگروه ساماندهی مد و لباس با عنوان هویتسازی به دنبال آن بودیم در این جشنواره عملیاتی میشود.»
به نظر میرسد مشکل اصلی در این جشنواره تناقض تنوع مد و فرهنگ اسلامی است. در این جشنواره باید از طراحیهایی استفاده کرد که زیبا و ساده باشد و فرد مصرف کننده را در جامعه انگشت نما نکند. اینکه لباسی خاص و شیک باشد لزوما به این معنی نیست که از عناصر بصری پر رنگ و آب استفاده شود. ایرانی بودن و اسلامی بودن در هر لباسی باید رعایت شود اما نباید به شکل یکسان ارائه شود.
شهلا اعزازی جامعه شناس با اشاره به معیارهای ارائه و طراحی مد در دنیای امروز معتقد است: مد و زیباشناسی نباید ایدیولوژیک باشد و باید تنوع را به گونه ای در آثار ارائه کرد تا مصرف کننده آن را حس کند و امکان انتخاب داشته باشد. در لباسی که طراحی میشود باید این نکته مشخص شود که آن را چه گروه سنی و در چه مکان و زمانی باید بپوشد. به نظر من باید مد ایرانی را به سمت و سوی مد جهانی پیش ببرد.
درست شبیه بسیاری از کشورهای مسلمان که با طراحی های اسلامی و برگرفته از فرهنگ کشور خودشان راهی بازار جهانی شده اند. معیار اسلامی بودن لباسها نمیتواند از تنوع آن کم کند در بسیاری از کشورهای مسلمان ما شاهد این تنوع در نوع پوشش زنان و مردان هستیم. به گونه ای که طراحی لباس ارائه شده همراه با فرهنگ و اقلیم و دین آن کشور انجام شده است.
از سوی دیگر باید از مسئولان امر سوال کرد که با وجود حمایت های زیاد از این جشنواره ها همچون اعطای گواهی مالکیت معنوی به آثار جشنواره مد و لباس چرا نتوانسته اند راه حلی برای تجاری سازی آنها پیدا کنند؟
طبق اطلاعات میدانی خبرنگار بسیاری از تاجران ایرانی از ترکیه لباس را تهیه و به صورت کیلویی و به شکل قاچاق وارد ایران میکنند و این پوشاک را با قیمت نازل در تهران عرضه میکنند. چرا باوجود ادعای مسئولان مبنی بر بدیع بودن این طراحی ها و متناسب بودن با ذائقه ایرانی در بازار عمده فروشان مولوی و جمهوری و حتی نقاط بالاشهر همانند پاساژهای میرداماد و تجریش خبری از این لباس ها و طراحی ها نیست.
از سوی دیگر شاهد هستیم در جشنواره های پرمخاطبی مانند فیلم فجر بازیگران و عوامل سینما با مدهایی گاه عجیب و غریب در مقابل دیدگان رسانه ها عامل ترویج مد خارجی هستند. مریم الوندی از طراحان برجسته مد و لباس ایران در این باره معتقد است: تعامل خوبی میان بازیگران و طراحان لباس وجود ندارد. اگر فلان بازیگر خانم که در طول سال مانتوی 6میلیونی میپوشد و عکسهایش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند در مراسم رسمی که تمامی رسانهها او را زیر نظر دارند هم از طراح لباس استفاده میکرد الان با این انتقادها مواجه نبود. واقعیت این است که بازیگران ما اعتقادی به طراحی لباس بهوسیله متخصصان آن ندارند.
الوندی با اشاره به تاثیر مثبت جشنواره مد و لباس در تغییر نوع پوشش عامه مردم میگوید: اگر کارگروه مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میان هنرمندان و سینماگران و طراحان لباس رابطه حرفهای برقرار کنند نتیجه مطلوب آن در جامعه اثرگذار است. هنرمندان سینما به دلیل تاثیر مثبت در جامعه میتوانند سطح سلیقه عمومی را بالا ببرند و نگاه جامعه به پوششها میتواند تغییر کند. متاسفانه جشنوارههای لباس در ایران با وجود تعداد زیاد در چند سال اخیر، شیوه اجرای مناسبی ندارند و برای همین خروجی مناسبی هم از آن بیرون نمیآید. اگر جشنواره مد و لباس به عنوان یک مرجع رسمی دست طراحان را بیشتر باز بگذارد میتوان امیدوار بود که در طول چند سال اثرگذاری مناسبی در جامعه داشته باشد.
بنابراین به طور خلاصه می توان عوامل رکود و در بازار طراحی مد و لباس ایران و شکست سنگین در مسابقه با کشورهای دیگر را اینگونه برشمرد: طراحی های نامانوس با هویت ایرانی- اسلامی، گران بودن تولیدات داخلی، تنوع ناچیز در مقابل مدهای خارجی، عدم توجه به نیازهای جوانان، عدم توجه مسئولان برای فرهنگ سازی طراحی های متناسب و ...