جشنواره تئاتر فجر در حالی روز جمعه گام به سی و پنجمین دوره اش گذاشت که با نادیدهگی کامل مسئولان جشنواره شاهد به صحنه رفتن آثاری مسالهدار به لحاظ سیاسی و اخلاقی بودهایم. چنان که گویی آثار به نمایش درآمده در کشوری غیر از ایران و تحت حمایت مغرضان به نمایش درآمده است! آثاری که به شکلی روشن به حمایت از اغتشاشگران خیابانی در ماجرای سال 88 پرداخته و کنایههایی تمسخرآمیز به نیروهای مومن و مردمی روا داشتند و به دور از هرگونه نظارت امکان به صحنه رفتن را پیدا کردند.
آن چه پیداست برگزارکنندگان جشنواره تئاتر تنها ملاک خود را از گزینش آثار، جنجالی بودن و ملتهب بودن فضای نمایشی قرار داده تا از این طریق پُز آزادمنشی خود را مبنی بر امکان حضور طیفهای مختلف فکری فراهم سازند و در صورت وجود چنین تفکری باید از مسئولان مربوطه پرسید پس جای آثاری که با تفکر برآمده از نگاه مردمی در زمینه موضوعات دینی و آئینی تولید شدند، در این آوردگاه چیست؟ جشنواره ای که تنها در عنوان، «فجر» دارد و در طی طریقش رویکردی کاملا مغایر را میپیماید.
در واقع اگر نگاهی اجمالی و رصد حقیقی نسبت به آثار انتخابی برای جشنواره سی و پنجم تئاتر فجر داشته باشیم ، جدا از چند اثر انتخابی که از محصولات اداره نمایش حوزه هنری در استانها، مابقی آثار را موضوعاتی مغایر با اندیشه های انقلاب اسلامی و دغدغه های نظام اسلامی ایران و مردم ولایت مدار این دیار می یابیم.
در یادداشتهای روزانه تئاتری درباره برخی آثاری که چنین شرایطی دارند، به شکلی صریح و روشن خواهیم پرداخت تا وضعیت امروز آثار نمایشی برای مسئولان و مخاطبان روشن شود.
حسین کیانی یکی از شناخته شده ترین کارگردان های حوزه تئاتر کشور است و از این رو مدیران جشنواره تئاتر سی و پنجم فجر مشتاق از این بودند که تازه ترین اثر کیانی را که از چندی پیش در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه رفته بود با جشنواره تئاتر فجر گره بزنند! و در این میان برایشان مهم نبود که این اثر نمایشی یکی از مبتذل ترین آثار نمایشی چه از منظر فرم و شیوه بیانی و چه از حیث چگونگی ارائه مفاهیم بوده است. در واقع مهم ترین دغدغه مدیران جشنواره چنان که از انتخاب ها قابل فهم است، ایجاد هیاهو و افزایش مخاطب به هر طریق ممکن است و از میان آثار جشنواره سی و پنجم 2 رکن را میتوان به عنوان مهمترین رویه برای انتخابها در نظر گرفت. بخشی از آثار جشنواره در موضوع و شکل ارائه فراتر از خط قرمزها و هنجارهای اخلاقی سیر می کنند و برخی نیز در لایههای متن خود، به دنبال طرح کنایههای سیاسی علیه تفکر ارزشی در جامعه هستند! با این شرایط تازهترین اثر نمایشی حسین کیانی به شکلی فراتر از دیگر نمایش های روی صحنه، تابوها را می شکند و به زننده ترین شکل ممکن از دیالوگهای جنسی، نوع روابط غیراخلاقی و رونمایی از بیشترین حجم رقاصهگی آن هم از سوی زنان استفاده می کند!
نمایش «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی
رقاصهگی در آثار نمایشی اگر چه در سالهای اخیر به شکل تاسف برانگیزی رواج یافته است اما در سایه بی توجهی مسئولان فرهنگی در مهم ترین سالن نمایشی شهر و در قالب جشنواره ای با عنوان «فجر» شاهد حرمت شکنی علیه نگاه شرعی و عرفی جامعه ایرانی بودیم و بیشترین حجم زمانی رقاصه گی به شکلی علنی از طریق نمایش «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» بر روی صحنه نمایان شد. رقاصه گی به سرکردگی کاراکتر «لورین» که رویا میرعلمی، همسر کارگردان عهدهدارش بود و توسط «مهرزاده ایرانی» دیگر کاراکتر زن نمایش که خاطره حاتمی آن را ایفا می کرد، همراهی شد و در نهایت رقص گروهی زنان و مردان نمایش «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» به کارگردانی حسین کیانی! به صحنه آمد و این است ولنگاری رشد یافته در عرصه هنرهای نمایشی که زیر سایه عدم درایت و نادیدهگی مسئولان فرهنگی و هنری کشور رقم خورده است.
نمایش «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» درباره گروهی تئاتری است که درصدد اجرای نمایشی در روز 28 مرداد سال 1332 بودند که اتفاقات آن روز و هجوم دار و دسته شعبان جعفری موجب تعطیلی اجرا و به آتش کشیده شدن تیاتر سعدی شد. حسین کیانی اگر چه براساس قوه تخیل به دنبال پیوند یک داستان عاشقانه بر وقایع رخ داده بوده است اما عملا هیچ خط ارتباطی از آن واقعه تاریخی با خط سیر روایت در این اثر نمایشی نمیتوان یافت. در واقع 28 مرداد 1332 که اخیرا مورد توجه اهالی هنر قرار گرفته است! در روند پیشبرد نمایش نقشی نیافته و به شکلی گسسته تنها در انتهای نمایش با هجوم شعبان جعفری و نوچه هایش به «تیاتر سعدی» نمایان می شود. کیانی که با استفاده از داستانی تخیلی از رد پیشنهاد «سرگرد قربانعلی فخرایی»، مسئول اداره ممیزی ساواک توسط «لورین»، بازیگر ارمنی «تیاتر سعدی» سعی کرد روایتی عاشقانه از ماجرا بسازد، چنان در بند سطحی گرایی دچار بوده که عملا هیچ کدام از مولفه های فنی نمایش را در لحن و شیوه روایی و رعایت ریتم و میزانسن رعایت نکرده است.
تناقض مضحک در اثر کیانی هنگامی است که در پایان روایت شاهد تطهیر عوامل آتش سوزی تیاتر سعدی هستیم، هنگامی که شعبان جعفری دچار شک فلسفی می شود! و سرگرد قربانعلی فخرایی اعلام برائت از واقعه فوق می کند و دم از عشق می زند! «تیاتر سعدی، تابستان سی و دو» با استفاده نادرست از مولفه های تئاتر رو حوضی و با مدد گرفتن از مواردی سخیف چون نمایش رقص و تنبک و تمسخر لهجه هایی چون تُرکی و شمالی در صدد جلب رضایت مخاطب بوده و در این بین استفاده از فضای موزیکال بهانه ای شده برای کارگردان تا آواز و رقص زنان را در صحنه مقدس تئاتر به ترویج درآورد! در واقع نمایش «باغ آلبالو»ی چخوف و واقعه 28 مرداد و مصدق خواهی در این اثر نمایشی بهانه ای برای پیشبرد مقاصدی خط قرمزی شده تا «حسن آقا رشتی» با کنایه ای جنسی به زنان نمایش عنوان کند: «بساط هرکسی مال خودشه» و «فردوس کیهان خدیو»، کاراکتر کارگردان نمایش خطاب به خانم «لورین» بگوید «کُلفتش کن»!