خداوند میفرماید: «فرزند آدم! به آنچه بر تو واجب کردهام عمل کن تا از عابدترین مردمان باشی .» گشت و گذار در دنیای معارف اسلامی نهایتی ندارد؛ وقتی که انسان لایه لایه از موضوعی پرده برمیدارد و مشتاق و مشتاقتر میشود. یکی از موضوعاتی که در عین کلی و مبهم بودنش مصادیق زیادی دارد «عبادت» است. خداوند در قرآن مجید میفرماید که إنس و جن را تنها برای عبادت خلق کردهاست. پس شایسته است که ما به عنوان انسانِ آفریدهی خدا به هدف آفرینش خود توجه کنیم و راههای رسیدن به این هدف را از کلام آفریدگار یا فرستادههایش بجوییم. عبادت چیست؟ عبادت در تعالیم اسلامی به یک فعل و دو فعل محدود نمیشود. در نظر اول شاید بسیاری از مردم تنها نماز و روزه و مناجات با خدا را عبادت بدانند؛ اما روایات بسیاری هست که تأکید بسیاری بر فروتنی، طلب روزی حلال، شناخت خدا، اندیشیدن درباره خدا، ادای حق مومن، سکوت، حب اهل بیت، حج، اخلاص، دل کندن از دنیا، پاکدامنی، چیرگی بر عادات، نگریستن به والدین و ... به عنوان یکی از اقسام عبادات دارند و این اعمال را یکی از یکی بافضیلتتر میدانند. در روایتی از امام سجاد-علیه السلام- نقل است که: خداوند میفرماید: فرزند آدم! به آنچه بر تو واجب کردهام عمل کن تا از عابدترین مردمان باشی . اما آنچه مسلم است وجه مشترک تمام عبادات قصد قربت و نزدیکی به درگاه الهی است. هرکدام از این افعال اگر بدون توجه به مبدأ آفرینش باشد فعلی عبث و بیهوده خواهد بود و اثرات معنوی و روحانی یک عبادت واقعی را نخواهدداشت. در یک تقسیمبندی، اعمال را بر دو شاخه عبادی و غیرعبادی تقسیم میکنند. اعمال عبادی آن است که قصد قربت (برای خدا انجام دادن) در او شرط باشد و بدون آن واقع نشود، به همین دلیل اگر ظاهر عملی عبادتگونه باشد؛ اما بدون قصد قربت باشد صحیح نیست. این اگر عمل برای غیر خدا باشد نه تنها عبادت نیست، بلکه بتپرستی است، و اگر قسمتی از آن برای خدا و قسمتی برای خدا نباشد، شرک خفی به حساب میآید. اما عمل غیرعبادی آن است که قصد قربت در آن شرط نیست؛ مانند شستن لباس، نظافت منزل، خوردن غذا و .... این اعمال در صورتی که با قصد قربت انجام گیرند عبادت، و در غیر اینصورت عمل غیرعبادی است. ولی مثلا در عمل غیرعبادی مثل پاککردن لباس نجس حتی اگر این کار بدون قصد قربت باشد انجام گرفته و لباس پاک میشود. پس معیار و ملاک عبادت از غیر عبادت همان قصد قربت است. حفظ حجاب و عفاف، عبادت است حضرت علی –علیه السلام- در روایتی میفرمایند: أفضل العبادة العفاف، برترین عبادت، پاکدامنی است . نگاه عبادتگونه به حجاب و عفاف را میتوان از دو منظر بررسی کرد. 1- مایه قرب الهی: دانستیم که وجه مشترک تمام عبادات این است که با قصد قربت انجام میشوند و در صورت خلوص نیت باعث بالارفتن درجات ایمان و نزدیک شدن به مقام قرب و رضای الهی میشوند. حجاب نیز که سرسپردن به فرمان الهی و چشمپوشی از لذات و زیباییهای ظاهری و تندادن به سادگی و عدم جلوهگری برای رضای خاطر حضرت حق است؛ اگر خالصانه انجام شود، موجب بالا رفتن مراتب ایمان و اعتقادات دینی انسان میگردد. عبادت بودن یا نبودن حجاب رابطه مستقیمی با قصد و نیت دارد. شاید در برداشتی ابتدایی از این واجب الهی، تنها پوشاندن حدود مشخص شده در شرع برای حفظ حجاب کافی بهنظربرسد و حتی در صورت عدم وجود قصد قربت –مثل اعمال غیرعبادی که ذکرشد- این امر اطاعت شده بهنظربرسد؛ اما این عمق و وسعت معارف اسلامی است که انسان را بر فرورفتن بیشتر در آن مشتاقتر میکند. بله شاید بتوان با یک حجاب حداقلی خود را محجبه نامید و گمان کرد دیگر این فرمان خدا را به انجام رساندهایم؛ اما وقتی تعریف مفهوم حجاب را از حجاب بدن به حجاب چشم و دست و پا و قلب ارتقا بدهیم تأثیر نیتی خالص و الهی در آن بیشتر مشخص میشود. میتوان در برداشتی تازه، حجاب را عبادتی نسبی نامید. عبادتی که هرچند انجام حداقلی آن هم کافی بهنظربرسد؛ اما همیشه برای یک زن محجبه این امکان وجود دارد که با تسری حجاب به روح و جانش از این ابزار برای نزدیکی بیشتر به خداوند استفاده ببرد. 2- واجب الهی: در احادیث مختلفی روایت شده که عمل به واجبات عین عبادت است. پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- میفرمایند: «هرکس آنچه را که خداوند بر او واجب ساخته است به جای آورد، در شمار عابدترین مردمان است. » موضوع حجاب را نیز اگر از منظر عمل به یک واجب الهی بنگریم در زمره عبادات جای میگیرد و عمل به آن در صورت نیت صاف و صحیح موجب قرب به خداوند تعالی میشود. عدم چون و چرا در فلسفه حجاب پذیرش تعبدی حجاب موجب میشود اصل وجوب حجاب برای ما جای سوال و شبهه نداشتهباشد. همینکه میدانیم این حکم از طرف معبود ما صادر شده و او در تمام شئون زندگی خواهان خیر و صلاح ماست و با وسیله احکام میخواهد ما را به سمت سعادت هدایت کند، موجب میشود که حجاب را با تمام جزئیات و احکام ریز و درشتش بپذیریم و اگر نتوانستیم دلیل عقلانی کافی در دفاع از حجاب بیابیم مانع از پذیرش این حکم الهی برای ما نمیشود. البته درباره اصل پوشیدگی زن و لزوم حفظ حیاء در ارتباط با مردان دلایل متعددی وجود دارد؛ اما برخی انتظار دارند حتی جزئیات حکم حجاب مثل حد و کفین یا دلیل محرم بودن یا نبودن برخی اقوام برایشان از نظر علمی و عقلی کاملا روشن شود که این امری است محال. این جزئیات و حتی اصل حجاب را باید به صورت تعبدی پذیرفت و از مباحث استدلالی برای تحکیم این اعتقاد بهره جست.
گوهر کمال
حجاب یعنی اینکه زن باید یک حد و حدودی را برای در معرض دید قرار گرفتن در نظر داشته باشد و شرع چارچوبی را برای تبرج زنان مشخص کرده است و اگر ما بتوانیم این چارچوب را رعایت کنیم یعنی دارای عفاف شدیم و ملکه عفاف در ما رشد پیدا کرده و اصلا خود این ملکه ما را به سمت حجاب می کشاند