مُد، واژه ای که در سال های اخیر بسیار بر روی آن تاکید می شود و عده ی از این راه به سود می رسند و بعضی ها هم متحمل ضرر می شوند اما در این مقال قرار نیست سود و زیان های «مُد» بررسی شود؛ ابتدا باید به تعریف واحدی از این حرکت در جامعه برسیم تا بتوانیم بر روی آن نظر بدهیم و آن را تایید و یا نقد کنیم.
«مُد»ها واژه ای هستند که در لغت نامه دهخدا از آن به عنوان الگوهای فرهنگی ای یاد شده که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند و دارای یک دوره زمانی نسبتا کوتاه اند و سپس فراموش می شوند اما به نظر می آید تعریف کامل تر آن اینگونه خواهد بود؛ مُد، کلمه ای است که به تنهای خود دارای مفهوم است و هرچیزی که باعث تغییر سبک زندگی فرد در جامعه می شود و جامعه آن را بپذیرد و دارای ویژگی های خاصی باشد «مُد» نامیده می شود.
بنابراین، اگر فردی سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یکی پیروی نماید وی را فردی «مدگرا» می نامند.
هر جامعه و فرهنگی دارای مد و نشان خاصی است مثلا «کلاه پهلوی» یا «شاپور» نمادی بود از روشنفکران در دوران پهلوی اول بر سر می گذاشتند و کم کم به عموم مردم جامعه سرایت کرد و در حال حاضر هم معمولا کسانی که مسن تر هستند از این نمونه کلاه استفاده می کنند اما دیگر نشان روشنفکران جامعه نیست.
اما چرایی استفاده از مد و نوگرایی هم خود جای تامل دارد که اصلا چرا فرد باید حتما از یک مد خاص استفاده کند؟ اگر کسی برخلاف جریان جامعه از مدهای خاص استفاده نکند چه می شود؟ چرا این چالش بیشتر در بین جوانان مرسوم می شود؟ و از همه مهم تر آیا استفاده کردن همین جوانان از مد کشورهای گوناگون و یا حتی دشمنان از چه چیزی نشأت می گیرد؟
امروزه صنعت های مهمی در دست کشورهای استعمارگر و دارای قدرت هستند که از این طریق هم سودهای کلان به جیب میزنند و هم برنامه های که برای کشورهای هدف خود دارند عملی میکنند و این موضوع را به راحتی میتوان از وضعی که در جامعه ما هست دید؛ طراحان مد به ویژه در کشورهای غربی و آمریکا با توجه به ناتوانی نظامی در ساقط کردن دولت و نظام های نظیر جمهوری اسلامی ایران، اهداف فرهنگی خود را در قالب مد طراحی و به کشورهای هدف عرضه می کنند و در چنین عرصه ای، آگاهی حرف نخست را برای انتخاب مد و پوشش می زند که متاسفانه میزان آگاهی در مسئولان امر به مراتب بسیار پایین تر از عموم مردم جامعه است.
پوشش باید با توجه به اقلیم و شرایط زیستی انسان باشد و همین اقلیم و نوع شرایط زیست محیطی، وضع ظاهر انسان را شکل می دهد، که درحال حاضر این روند، بلعکس اجرا می شود مثلا چنانچه اگر در کشور روسیه در زمستان نوعی لباس مد شود همان مد ممکن است در ایران و در گرمای تابستان رواج پیدا کند.
در گذشته اگر کسی لباس مندرس، کهنه و پاره می پوشید وی را فردی فقیر و ناتوان می دیدند اما آیا در جامعه کنونی کسانی که امروز اینگونه لباس ها را بر تن میکنند فقیر و ناتوان هستند؟ یا اینکه از یک رپر غربی تقلید کردهاند؟
مثلا در بین خانمهای مهماندار هواپیمایی نوع خاصی مقنعه پوشیدن مرسوم است که در مدتی، بسیار جامعه را متحول کرد و در بین دخترهای جوان رواج پیدا کرد و این مسئله نشان میدهد هرکسی سعی دارد خودش را شبیه دیگری کند که دوست دارد؛ یعنی در هم رنگ شدن با مهماندارهایی که شاید خودشان از نوع لباس فرمشان راضی نباشند.
معمولا مد دلیل منطقی با خود به همراه ندارد و فقط و صرفا پیروی و تقلید محسوب می شود، چرا که اگر منطق و درک صحیح در پس آن بود، هیچ گاه لباس فرم یک مهماندار، لباس مندرس و پاره، پوتین های ضخیم پوشیدن در تابستان چکمه های بلند در زمستان و بسیاری دیگر مرسوم نمیشد.
متاسفانه مسئولین امر، در جهت فرهنگ سازی و شناساندن مدهایی که در شأن یک دختر و یا پسر جوان ایرانی باشد بسیار کوتاهی کرده اند و حتی در بعضی موارد خود دستگاه های دولتی و سازمانی هم به ترویج نوعی پوشش و مد اهتمام میورزند.
با توجه با این نکته که پوشش و مد نوعی عادت فرهنگی است عدهای بر این باورند که اصلا مد و پوششی در سطح ایران و اسلام نداریم!
این افراد تعریف ناصحیحی از مد دارند چرا که آراستگی ظاهری را با تقلید کورکورانه یکی می دانند و می پندارند چون کت و شلوار انگلیسی است و یا مانتو شلوار غربی است پس پوشش آن ها ایرانی نیست و اصلا مد ایرانی وجود ندارد اما در شرایطی که هنوز یک نوع پوشش خاص را نتوانسته به عنوان مد یا همان الگوی مناسب جوان ایرانی معرفی کنند و دشمن هم با زیرکی فوقالعاده از این آب گل آلود ماهی میگیرد و توانسته طوری در بحث مد و پوشش نفوذ کند که دیگر اعتقادی به پوشش ایرانی یا اسلامی ندارند چاره ای جز پوشیدن آن ها نیست.
یک روز مانتوهای بلند و روز دیگر مانتوهای کوتاه، یک روز آرایش موی سر به سبک آلمانی و روز دیگر موهای بلند و اصلاح نشده، زمانی شلوارهایی با پاچه گشاد که روی زمین کشیده می شود، و زمانی دیگر، شلوارهای تنگ و کوتاه مد می شوند، این همه تفاوت مردم نسبت به پوشش و مد خود را می توان در نوع برخورد آن ها با جامعه دانست.
به نظر می رسد یکی از عوامل اصلی گسترش سریع مد در جامعه و تغییر نگاه گاه به گاه آنها رشد و گسترش رسانه های جمعی به خصوص ماهواره و تلویزیون است که متاسفانه رسانه های داخلی خصوصا صداوسیما هرساله دچار ضعف بیشتر و رسانه های غربی سال به سال قوی تر عمل می کنند.
امروزه جوان با دیدن یک مجری آن هم در شبکه های داخلی طوری دگرگون می شود که حتی نحوه راه رفتن آن را نیز تقلید می کند حال اگر این مجری یکی از برندهای مختلف را در برنامه تبلیغ کند به راحتی جوان را می توان فریب داد و یا حتی آگاه ساخت.
بسیاری از بازیگران، ورزشکاران و چهره های مختلف اجتماعی و سیاسی توسط برخی شبکه های شو لباس، تغذیه می شوند و و با استفاده از موقعیتی که در جامعه دارند به راحتی می توانند تبلیغات این برندهای خارجی و داخلی را انجام دهند.
هر چند مد همواره در بین همه نسل ها و عصرها وجود داشته، اما آهنگ رشد آن تا دوره معاصر بسیار کند بوده است. در دوره معاصر به ویژه در چند سال اخیر در واقع مد و مدگرایی به افراطی ترین حد خود رسیده است.
از علل گرایش به مدل های بیگانه نبود مدهای مناسب داخلی است چرا که انسان همواره تنوع طلب و نوگراست، و این نوعی ذات و غریزه ی اصلی اوست، به ویژه در دورانی مانند نوجوانی و جوانی که کاملا دوران تجدد، نوگرایی و استقلال طلبی نامیده شده است. در این موقعه جوان سعی دارد خودش را نوعی به جامعه معرفی کند؛ اگر لباس کهنه یا بلند و هرنوع پوشش غیرعادی برتن کند برای جلب توجه و خودنمایی است و درغیر اینصورت دچار نوعی بیماری روان پریشی شده است.
در این دوران عموما جوان دچار نوعی هیجان خواهی و کمال طلبی با رشد بسیار چشم گیر و قابل توجه می شود و یکی از علل گرایش به مدل های نابهنجار بیگانه، تعریف نادرست از تنوع و نوگرایی در میان افراد است خصوصا برای جوانانی که بسیار تحت تأثیر تعریفات دیگران از سبک ها و الگوهای مختلف، که به برخی از مدهای نابهنجار رو می آورند که خود آن ها هیچ شناختی از آن ندارند و به صرف رواج پیداکردن در جامعه و یا شنیدن از کسی آن را تقلید می کنند.
از دیگر عوامل مدگرایی عقده ی حقارتی است که گاهی اوقات در فرد ایجاده شده و متاسفانه با ایجاد کوچک ترین روزنه ای فوران و شخص را درگیر می کند چرا که یکی از مسائل مهم در زندگی برخی از انسان ها، همین عقده هایی است که بر اثر تحقیرها یا ارضا نشدن برخی امیال و خواسته های او انباشته می شود ؛ عقده هایی که فرد را نسبت به خود بی اعتماد، و اراده را از او سلب می کند و فرد برای جبران آن به رفتار نابهنجار مدگرایی گرایش می یابد.
دوران خاص جوانی و بحران های بسیاری دارد که با کنترل آن ها فرد می تواند زندگی موفقیت آمیزی داشته باشد؛ جوانان احساس جزیره ای دارند و فکر می کنند همان طور که مردم یک جزیره از آزادی عمل برخوردارند، آنها نیز چنین هستند; لذا به خود اجازه می دهند تا به جنگ مسائل و مشکلات بروند، فشارهای دوران جوانی را تحمل کنند و با طی نمودن آیین های مختلفی که وجود دارد، خود را به « دوران بزرگسالی» برسانند و درجات و مراحل تحرک های اجتماعی را که نمونه ای از آن، گرایش به مدگرایی غربی است، طی نمایند.