اغراق نیست اگر بگوییم از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون اکثر مسئولان کشور در قبال بحث امر به معروف و نهی از منکر و عواملی که متصل به این دستور الهی می شود، موضعی منفعلانه و شعاری داشته اند.
طوری که در قبال گوشزد کردن مسئولان و هشدار به آنها مبنی بر مشکلات فرهنگی جامعه مانند حجاب، همان پاسخ کلیشه ای و امروزه دیگر زجرآور را دارند «باید کار فرهنگی کرد»
از شعار کار فرهنگی تا فرو رفتن در باتلاق برهنگی.
از طرفی دیگر روزها و ماه ها و سال ها به تندی گذشت و اکثر مسئولان و متولیان فرهنگ در باتلاق شعار کار فرهنگی فرو رفتند و در عوض در مقوله حجاب بسیاری از افراد در برهنگی و کپی های برابر اصل از غرب فرو رفتند و کار به جایی رسید که در ام القرای جهان اسلام کسی از ترس اراذل و اوباش نتواند لب باز کند و دستور الهی امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه پیاده کند.
پاسخ مسئولان در قبال این سوال که در برابر بدحجابی و قبح شکنی چه باید کرد،"انجام کار فرهنگی" بود تا جایی که امروزه با گذشت بیش از سی سال از انقلاب اسلامی در خیابان های شهرهای مختلف کشور از جمله پایتخت کار برخی از بانوان به مانتوهای جلو باز و پیراهن های مدل دار و ساپورت کشیده است.
اگر چه برخی از مسئولان، بعضا در برابر این شرایط مواضع مختلفی می گیرند اما عملا نتیجه ای مشخص در کار نبود.تا اینکه در سال های اخیر شاهد هستیم که نه تنها کار فرهنگی برای هیچ یک از مشکلات فرهنگی جامعه صورت نگرفت، بلکه برای افرادی که سعی کردند خودشان وارد عمل شده و امر به معروف و نهی از منکر کنند هم مشکلاتی ایجاد شد.
تجارب تلخی که باعث شد دستور الهی قانون شود
در سال های اخیر بارها در اخبار شنیده ایم فلان خانم محجبه مورد ضرب و شتم چند بانوی بدحجاب قرار گرفت و یا پسرجوانی مورد ضرب و شتم اراذل و اوباش قرار گرفت. علت این حوادث را که جویا می شویم مشاهده می کنیم که این ضرب و شتم ها به علت امر به معروف و نهی از منکر صورت گرفته است تا جایی که در اوایل تابستان سال 90 اتفاقی افتاد که خون مردم مومن را به جوش آورد تا جایی که مجلس شورای اسلامی را مجبور کرد قانون حمایت از امران به معروف و ناهیان از منکر در کشور تصویب شود.
در سال های اخیر یکی از علل رواج بی عفتی های عمومی در جامعه، افزایش مزاحمت های خیابانی برای نوامیس و مسائلی از این دست به علت شانه خالی کردن اکثر مردم و مسئولان از مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر بوده است. بی مسئولیتی در قبال این دستور الهی باعث شد که این عمل آنقدر در ام القرای جهان اسلام غریبه شود تا در صورتی که شخصی مانند شهید خلیلی آن عمل را برای دفاع از ناموس ایرانی انجام دهد مورد ضرب و شتم قرار گیرد و بعد از مجروحیت به زحمت بتواند در یک بیمارستان خصوصی آن هم با پرداخت هزینه بستری شود و در نهایت بعد از چند سال تحمل رنج و بیماری به دعوت حق لبیک بگوید.
دولت: قانون حمایت از امران به معروف ایراد دارد
این اتفاق باعث شد تا بالاخره بعد از کش و قوس های فراوان، قانون حمایت از امران به معروف و ناهیان از منکر توسط مجلس تصویب شود و با تایید شورای نگهبان این طرح قابلیت اجرا به خود بگیرد، اما دولت به علت مطرح کردن ایراداتی نسبت به این طرح از اجرای آن امتناع کرد تا این پرونده به شورای حل اختلاف قوا ارسال شود.
بعد از بررسی این طرح در شورای حل اختلاف قوا در نهایت ایرادات دولت به این طرح وارد نشد تا دولت مکلف شود این قانون را اجرایی کند.
البته طرح ایراد نسبت به این طرح با توجه به مواضع رئیس دولت یازدهم نسبت به مسئله حجاب و امر به معروف و نهی از منکر در دو سال گذشته چندان غیر طبیعی به نظر نمی رسید چرا که روحانی بارها و بارها نسبت به برخوردهای سلبی مامورین گشت ارشاد به بدحجابان و کلا افرادی که هنجارهای جامعه را رعایت نمی کنند، انتقاد کرده بود.
وقتی وظیفه پلیس دگرگون می شود قطعا قانون حمایتی ایراد دارد
فراتر از این موضوع، حسن روحانی در همایش سراسری فرماندهان و مدیران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، اولین عامل ناامنی را فقر و بیکاری عنوان کرد و مدعی شد: نهی از منکری که ما میگوییم همینهاست. منکر اصلی در جامعه فقر، بیکاری و فساد است و اینها را باید از بین ببریم. ما در حال حاضر به چند تا فرع اسلام چسبیدهایم و فکر میکنیم که همه منکر و معروف آنهاست.
وی در ادامه خاطرنشان کرده بود: پلیس موظف به اجرای اسلام نیست بلکه وظیفه پلیس اجرای قانون است و اگر غیر از این باشد، در مخمصه فکری قرار گرفته و مردم را نیز گرفتار خواهیم ساخت.
مطرح کردن چنین مسائلی به راحتی می تواند تفکر رئیس جمهور را در قبال چنین قوانینی اظهر من الشمس کند اما به راستی چرا با وجود رسیدن جامعه به چنین شرایط سخت فرهنگی باز هم مسئولین دل به شعار کار فرهنگی می بندند؟ حکایت این دلبستگی مربوط به این دولت و یا دولت قبل و یا این مسئول و مسئول قبل نیست، سال های سال است که با وجود مشکلات عظیم فرهنگی و زیرساختی شاهد چنین مواضع خوشبینانه ای هستیم.
به راستی زمان آغاز و وارد شدن و عمل به کار فرهنگی، چه تاریخی است؟ آیا رها کردن جامعه به امان کار فرهنگی می تواند دلیلی باشد برای اینکه ماموران انتظامی و گشت ارشاد برخورد سلبی خود را از هنجار شکنان دریغ ورزند؟ طوری که در برابر کشف حجاب های اخیر در خودروها نتواند با قاطعیت وارد شود تا در نهایت با اکراه فراوان با گذشت زمان زیادی از این کشف حجاب ها وارد عمل شوند و جریمه ای هم برای بانوانی که مرتکب این عمل ضد فرهنگی می شوند در نظر گیرند.
اشتباهاتی که تکرار آن جبران ناپذیر است
با همه این اوصاف به نظر می رسد که برخورد اکثر مسئولان با مسئله حجاب و امر به معروف و نهی از منکر به دلایل زیر شعاری و خوشبینانه است و ادامه این روند می تواند وضعیت فرهنگی جامعه را اسف بارتر از وضع موجود نشان دهد:
اول اینکه تجربه ثابت کرده است که بخش قابل توجهی از بانوان جامعه سوالاتی نسبت به بحث حجاب به این شکل در ذهنشان پرورانده اند و برخی از آنها هم در عمل با عدم رعایت حجاب سوالی از خود باقی نگذاشته اند، پس طبیعی است که مسئولان مختلف حداقل برای جلب توجه همه این بانوان به خود مخصوصا در ایام انتخابات از درصد بالای رای این بانوان برخوردار شوند. طبیعی است که هیچ مسئولی نمی خواهد که حتی در میان قشر اندک جامعه محبوب نباشد.
دوم اینکه، به نظر می رسد از آنجایی که بسیاری از مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی در کشور ایران رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرد و برخورد سیاسی مسئولان را به همراه دارد، این قانون هم به دلیل برخی از دخالت ها و اختلاف سلیقه ها رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته و نگاه ها به آن سیاسی است.
سوم اینکه، اگر سران قوا درباره قانونی در کل هماهنگ نباشند قطعا اجرای هر قانونی در جامعه آن تاثیر صد در صدی را نمی گذارد، این بدان معنا نیست که اختلاف نظری نباید وجود داشته باشد اما قطعا کشاندن اختلافات میان قوا در جامعه سبب بروز آسیب های جدی می شود.
نکته پایانی اینکه در هر جامعه ای هر قانون و تصمیمی با همدلی و یکرنگی مسئولین و مردم، اجرا شدنش راحت تر است تا متوسل شدن به زور؛ اما قطعاً در هیچ کشوری اینگونه هم نیست که مسئولان بنشینند و به امید همدلی مردم متوسل به احکام بازدارنده و اقدام های سلبی نشوند.
آیا می توان به دلیل اینکه هر روز رسانه ها مردم را به اخلاق مداری و عدم ضایع کردن حق دیگری دعوت می کنند، پلیس و ماموران به امید تاثیرگذاری این دعوت رسانه ای وظایف خود را انجام ندهند؟ قطعا هر عقل سلیمی این مسئله را نمی پذیرد چرا که امنیت جامعه از هر بعد برای هر شخصی مهم است و حقی نیست که با امید بتواند از آن عبور کند.
طبیعی است که در کشور ایران امربهمعروف و نهی از منکر که علاوه بر دستور الهی اکنون به یک قانون مشخص هم تبدیلشده اجرای آن همانند قوانین ریزودرشتی که در سایر کشورها اجرا میشود، الزامی است.از اینرو با توجه به مسائلی که به آن اشاره شد و مهمتر از آن با توجه به تجارب تلخی که در قبال عدم اجرای برنامههای مختلف فرهنگی داشتیم که وضعیت فعلی فرهنگ کشور به درجه هشدار رسیده است، باید دل بست به گامهای بعدی که میتواند اجرای این قانون مرحمی باشد بر زخم دلسوزان فرهنگی و مردم جامعه که دغدغه فرهنگی دارند.