سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همیشه برای به حرکت در آمدن و منشا تحول بودن، نیاز به گذر زمان و فراهم شدن مقدمات و بسترهای آن چنانی نیست، چه آن که گاه حضور در یک جلسه و شنیدن تنها یک حرف و سخن می شود تلنگری برای آدمی تا به خود آید و دیگران را نیز به خود آورد و در این فرآیند بیداری و روشنگری، اقدامات بزرگی رقم بخورد.

شاید برایتان جالب باشید که بدانید یک گچکار ساختمان که به ظاهر سواد چندانی هم ندارد با حضور در یکی از برنامه های بصیرتی بسیج و احساس تکلیف درباره یکی از معضلات بسیار جدی امروز جامعه ما در طول تنها هفت ماه با همت و تلاش خود و البته توکل بر خدا، بتواند عاملی شود که مردم 177 ماهواره را از بساط زندگی خود جدا کرده و به او تحویل دهند و به جایش دستگاه گیرنده دیجیتال بگیرند؛ ماهواره یا همان دجال واره ای که با جمع آوری آن، دست کم 177 خانواده قمی از یک خطر عظیم و بالقوه رهانیده شده و سلامت فرهنگی و اعتقادی آن از این حیث مصون مانده است.


گچ‌کار جوان قمی، 177 خانواده را از دام ماهواره نجات داد!

حسین زرقانیان ، متولد سال 66  اهل محله امامزاده سید علی(ع) یا به قول قمی ها شاه سید علی است و  حدود 18 سال است که به شغل گچکاری مشغول است و سه سالی هم می شود که در پایگاه 4 شهید نظری ثابت ، مدال افتخار بسیجی بودن را با خود حمل می کند.

در موسم عصرگاهی یکی از روزهایی که از سر کار برگشته بود و قاعدتاً خسته به نظر می رسید اما مشتاقانه در منزل محقر استیجاری خود که زیرزمین کوچکی بود، پذیرای ما در یک مصاحبه دلنشین شد تا برایمان بگوید از عزم و همتی که اگر باشد و ممزوج شود با احساس مسئولیت یک بسیجی آن وقت کارهایی می شود کرد که شاید فقط در آمار و بیان ، گفتنش آسان باشد.

او در آغاز از اولین جرقه شروع این فعالیت بسیجی وار و خداپسندانه خود سخن گفت. 


تلنگری کافی بود برای گچکار قصه ما!

«یک روز که به حوزه 2 بسیج شهید قربانی رفته بودیم ، آقای بابایی مسئول این حوزه برای بچه ها سخنرانی داشت و درباره آسیب ها و خطرات ماهواره برای افراد و جامعه و به ویژه خانواده ها صحبت می کرد.

در حین سخنان ایشان به ذهنم رسید بلند شوم و نکته ای را بگویم ؛ یک باره ناخودآگاه وسط سخنان ایشان پریده و گفتم اگر شما اجازه دهید می توانم در جمع آوری ماهواره ها که به آن دجالواره می گویند کمک کنم.

ایشان هم استقبال کرد و کار را شروع کردم. همان جا هم البته عرض کردم که بنده چون بچه پایین شهر هستم و خلق و خو و زبان و مرام مردم این منطقه محروم و فقیرنشین را بهتر می فهمم می دانم که چطور این کار را انجام دهم که انشاالله نتیجه خوبی هم در برداشته باشد.

در آغاز کار برگه های کاغذی کوچکی چاپ کردم و شبانه آن ها را در منازل می ریختم تا مردم متوجه اصل قضیه بشوند

روی برگه ها هم فقط نوشته بودم که ماهواره خود را تحویل بدهید تا یک دستگاه گیرنده دیجیتال به شما بدهیم و زیر برگه ها نیز شماره تماس خودم را قید کردم.

این کار را از هفت ماه پیش شروع کردم و در این کار حتی اقوام خودمان و آشنایان که در شهرهای دیگر بودند را نیز مطلع کردم و به تدریج استقبال خوبی از این طرح شد.

واقعاً چه آن موقع و چه حالا همیشه در این مدت احساسم این بوده که حداقل وظیفه ام در شرایط فعلی جامعه این کار به منظور امر به معروف و نهی از منکر است و خدا هم کمک کرد و به تنهایی 177 دجال واره جمع آوری کردم.»

حواسم بود تا همه لوازم ماهواره را تحویل بگیرم

«البته مراقب بودم که وقتی ماهواره را تحویل می گیریم، همه لوازم آن اعم از دیش ، ال ان بی، ریسیور در آن موجود باشد تا کسی حالا نخواهد فقط آن دایره زنگی اش را تحویل دهد.

به عنوان یک بچه مسلمان و یک بچه شیعه، وقتی بدی های ماهواره را دیدم نمی توانستم بی تفاوت بنشینم و بگویم به من چه،

دوست داشتم مردم به جای نشستن پای برنامه های ماهواره برنامه های تلویزیون خودمان را نگاه کنند که در حال حاضر حدود 20 شبکه تلویزیونی آن توسط دستگاه دیجیتال قابل دریافت است.

بنده خودم ماهواره نداشته ام اما شنیدم که برنامه های شبکه های ماهواره ای به ویژه فیلم های سینمایی و سریال های ترکی و آمریکایی آن مروج روابط نادرست و نامشروع و ترویج عشق بازی های هوس آلود میان جوانان است.

در حین دریافت ماهواره و صحبت هایی که با برخی مردم می کردیم نیز بعضاً نوع برخوردها هم جالب و گاهی هم آزار دهنده بود اما مرا خسته نمی کرد.»
 
از تُرشرویی تا عذرخواهی راهی نیست!

«چند وقت پیش یک خانمی با بنده تماس گرفت و به این طرح مشکوک بود که بنده صحبت کردم در خصوص مضرات ماهواره و این که چه بلایی به بر سر بچه های ما می آورد. گویا به مذاق ایشان صحبت های من خوش نیامد که به همین خاطر هم بعد از چند دقیقه صحبت کردن، خلاصه یک طعنه و بد و بیراهی هم نصیبمان کرد و با عصبانیت تلفن را قطع کرد.

دو هفته بعد خود همین بنده خدا تماس گرفت و ضمن عذرخواهی گفت دختر من که تا حالا سابقه نداشته به من بی احترامی کند ، تحت تاثیر ماهواره بنای ناسازگاری و بی احترامی و من از این بابت، خیلی نگران هستم و فکر می کنم به خاطر دیدن همین برنامه های ماهواره ای است.

من هم به ایشان گفتم که دختر یا پسر شما به خاطر این برنامه های نامناسب، رابطه شان به تدریج با شما سرد و بد شده و چه بسا که با غریبه ها ارتباط برقرار کنند که خودش عوارض بدتری به همراه دارد و به جای این که پسرتان یا دخترتان با شما و پدرش درد دل کند برود با یک دختر ناباب یا یک جوان معتاد مواد مخدر فروش هم صحبت شود.این ها را که گفتم مصمم تر شد و گفت بیایید ماهواره ام را ببرید.

چندی بعد از سوی فرمانده حوزه به عنوان مسئول امر به معروف حوزه منصوب شدم و کارها را با جدیت بیشتری ادامه دادیم.»

رمز کار صداقت است و صمیمیت

وقتی از او پرسیدم چگونه مردم به شما اعتماد کرده و در تحویل ماهواره ها همراهی می کنند ، گفت: «فقط این را خدمت شما بگویم که باید صادقانه با مردم حرف بزنید. با وجود همه مشکلات و مفاسدی که جامعه ما را در بر گرفته است اما عامه مردم و والدین علاقه مند به سرنوشت خانواده و فرزندانشان هستند اما باید آن ها را روشن کرد و عمق فاجعه در دیدن ماهواره را برایشان بیان کرد.

از سویی هم بعضاً افرادی هستند که بیشتر به دنبال سوء استفاده اند؛ به عنوان مثال یک بنده خدایی حتی به من گفت که من ماهواره ها را از شما می گیرم و به جایش دستگاه دیجیتال بهتان می دهم که بنده از این حرف به شدت ناراحت شده و گفتم با این کار من به خانواده ها ضربه می زنم چون معلوم نیست که این ماهواره ها سر از کجا در بیاورد و چند خانواده دیگر را بدبخت کند.

وقتی افراد هم تماس می گیرند یا به صورت حضوری ارتباط برقرار می کنیم به آن ها می گویم که این فعالیت ما از طرف بسیج و با هماهنگی سپاه است؛ با این حال برخی افراد ناآگاه به ویژه ماه های اول ، زیاد طعنه و تیکه و لیچار بارم می کردند اما واقعاً برایم مهم نبود اما الان وضع به گونه ای شده که احساس می کنم این قدر تماس زیاد شده باید خط خودم را عوض کنم!»

چشمداشت و توقعی نداشته و ندارم

«خدا را شاهد می گیرم که هیچ گاه چشمداشت و نگاه کاسب کارانه به این موضوع نداشتم، بلکه احساسم این بوده که حداقل با این کار من چند نفر ممکن است به راه راست کشیده شوند. همین برایم کافی است و این که خدا و اهل بیت(ع) از دستم راضی باشد.

حقیقتاً امروز ماهواره ها بلایی سر خانواده ها آورده که هر انسان منصف و واقع بینی نمی تواند نسبت به آن ها بی توجه و بی تفاوت باشد. حرف من به برخی از دوستان در بسیج نیز این بوده که اهالی مسجد عموماً اهل ماهواره نیستند و لذا ما به جای روشنگری صرف در مسجد باید به سراغ افراد در کف جامعه و کوچه و خیابان برویم و چهره به چهره یا از طریق اطلاع رسانی آن ها را آگاه کنیم تا بیایند و ماهواره های خود را تحویل دهند.

به من گاهی زنگ می زنند و حضوری پیش طرف می روم و به آن ها درباره هدف از این کار توضیح می دهم و بعد که قانع شدند، خودشان با کمال میل دستگاه ماهواره را جمع کرده و تحویل بنده می دهند و ما هم یک دستگاه گیرنده دیجیتال آن هم به عنوان هدیه این کار فرهنگی به آن ها می دهیم.»

بهانه های برخی خانواده ها منطقی نیست

صحبتش به این جا که رسید از دیدگاه های متفاوت برخی خانواده ها و اصرارشان برای ماهواره دیدن سخن گفت و ادامه داد: «برخی از خانواده ها که تعدادشان هم کم نیست برای تحویل ماهواره بهانه می آورند که مثلاً بچه ام فلان شبکه کارتونی ماهواره را می بیند و سرگرم می شود و فلان پسر جوانم تفریح و کاری ندارد و با برنامه های فلان شبکه اش سرگرم می شود که به آن ها می گویم خدا وکیلی این ها بیشتر بهانه است و گرنه همین برنامه ها را با شکل بهتر و مناسب تر شبکه های داخلی خودمان نشان می دهد.

در طول زندگی 29 ساله ام خانواده های زیادی را دیده ام که با ماهواره بدبخت شده و بچه هایشان به سمت و سوی رفته اند که همه اش پشیمانی بارآمده است و لذا از خدا می خواهم که هر چه بیشتر کمکم کند بیش از این ها بتوانم دستگاه های ماهواره را از داخل خانه ها جمع کنم.»

احساس وظیفه حتی در مراسم ختم مادر

وقتی از او می پرسم که واقعاً از انجام این کار با وجود گرفتاری های شغلی و طعنه و کنایه ها و متلک های دیگران خسته نشدی، بلافاصله جواب می دهد:« نه، با جان و دل هم این کار را انجام می دهم.

شاید باورش برایتان سخت باشد اما وقتی مادرم به رحمت خدا رفت سر مراسم ختم ایستاده بودم که با من تماس گرفتند برای تحویل ماهواره، من سریع رفتم و دستگاه را از آن ها دریافت کردم و با خود گفتم این کار واجب تر از ختم است ؛ به هر حال برای ختم برادرانم هستند ولی این کار شاید باعث عاقبت به خیری یک خانواده و یا دست کم یک جوان شود.»
 

گچ‌کار جوان قمی، 177 خانواده را از دام ماهواره نجات داد!

انحراف پای فرزند و هزینه های بالای درمان

«خدا بعد از دو دختر یک پسر به من داده که الان حدود دو ماهش است اما متاسفانه مشکل انحراف پا دارد و هفته ای حدود 300 هزار تومان هزینه درمان بیمارستانش را می دهم با این حال خدا را شاکرم و این ها باعث نشده که در انجام این کار فرهنگی سست شده و بی انگیزه شوم. توقعی هم از کسی ندارم همین که آن بالایی هوایمان را دارد برای کافی است.

من کاری به کسی ندارم که چطور زندگی و فکر می کنند ؛ هدفم این است که ماهواره را از داخل زندگی افراد بیرون بیاورم چون می دانم و دیده ام که چه بلایی بر سر خانواده ها می آورد.

کسی را سراغ دارم که می گفت هفده روز دخترم از خانه فرار کرده بود و خودش هم می گفت شک ندارم که تحت تاثیر همین سریال های ماهواره ای قرار داشته است.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید برخی خانواده ها که شاید به ظاهرشان هم نخورد ماهواره  در خانه داشته اند اما وقتی آن را به بنده تحویل دادند برخی هایشان در حال حاضر رابط بنده درباره جمع آوری ماهواره ها شده اند.

بهترین کار صبحت کردن و آگاهی دادن مردم و جوانان آن هم با حالت صمیمانه و اخلاق خوش است و خود من که حرف های قلمبه سلمبه بلد نیستم اما یاد گرفتم که رک و پوست کنده با مردم صحبت کنم.»

اصرار بر انجام خدمت آن هم در گمنامی

«از روز اول هم گفته ام که این کار ما گمنام است و به خانواده ها هم اطمینان داده ام که با تحویل ماهواره ها مشکلی برایشان پیش نمی آید و قرار نیست خدای ناکرده بخواهیم آبروی کسی را ببریم یا آمارش را به جایی بدهیم که بعد برایش دردسر بشود.

در حوالی همین منزل ما ، آپارتمان سازی های زیادی انجام می شود و در برخی بلوک ها ارتباط گیری سخت بوده اما با نگهبان مجموعه ها و برخی افراد که ارتباط گرفته ایم با وجود دشواری و مقاومت برخی افراد، موفقیت هایی نیز داشته ایم.

به عنوان مثال بنده خدایی چند وقت پیش با بنده تماس گرفت و قسم می خورد که ده بار تا حالا مامور به خانه ما ریخته و ماهواره ام را بُرده اند و عین ده بار آن را خریده ام، اما رفتاری که از شما دیدم خوشم آمد و بعد با هم صمیمی شدیم و رفاقتی میانمان شکل گرفت.

خود این فرد می گفت که من دیگر خسته شدم از ماهواره و دوست ندارم زن و بچه ام برنامه های آن را ببیند.»

بلایای ماهواره را باید برای خانواده ها بگوییم تا روشن شوند

«واقعیتش هم آن است که مردم اگر حقیقت یک مساله را بدانند آن را می پذیرند ؛ البته این را هم لازم می دانم بگویم که متاسفانه یک مقدار در میان برخی از ما ، غرور و چشم هم چشمی کار را خراب می کند و شاید هم بعضاً تفریحات مناسب کم تر باشد و گرنه اگر ما کار فرهنگی کنیم و مردم را آگاه کنیم و تفریحات خوب و اسلامی بگذاریم بسیاری از مردم از ماهواره ها و سایت های مبتذل اینترنتی خسته و بُریده می شوند.

اتفاقاً به نظر من خانم ها در این خصوص حساس تر هستند . همین چند هفته پیش بود که یک خانمی با من تماس گرفت و می خواست ماهواره اش را تحویل دهد . می گفت این کار را به دور از چشم شوهرم انجام می دهم چرا که شوهرم وسواس و عادت پیدا کرده به ماهواره و دل کندن از آن برایش سخت شده است؛ خُب این مساله نشان می دهد که اگر بانوان نسبت به مضرات ماهواره توجیه شوند همکاری بسیار بهتری هم خواهند داشت، چون بحث حفظ کیان خانواده پیش می آید و شوخی بردار هم نیست.»

لزوم تداوم کمک مالی برای خرید گیرنده دیجیتال

سخنی هم با مسئولان داشت آن جا که خواست تا حوزه ها و پایگاه های بسیج را در این طرح تقویت مالی کنند و البته افزود: « به هر حال هر چقدر ما گیرنده دیجیتال تحویل مردم دهیم راحت تر می توانیم ماهواره ها را جمع کنیم. به هر حال باید یک مشوق و انگیزه ای هم باشد تا افراد به سمت برنامه ها و شبکه های داخلی گرایش پیدا کنند.

به شخصه همان طور که وقتی ماهواره را تحویل می گیرم دقت می کنم که کامل باشد از آن سو نیز وقتی دستگاه دیجیتال را به مردم می دهم خودم چک می کنم که کاملاً سالم و با گارانتی باشد چون معتقدم این کار باعث جلب اعتماد مردم می شود و از سویی من هم مدیون آن ها نمی شوم.»

وقتی از او درباره حمایت خیرین از چنین طرح های سوال می کنم ، ابراز داشت: «در همین حوزه 2 چندبار پول برای کمک به خرید گیرنده دیجیتال جمع آوری شده و برخی بچه ها و افراد دست به خیر کمک کرده اند، ضمن آن که بنده شاهد بودم که خود شخص فرمانده حوزه نیز حدود 10 میلیون تومان در همین خصوص از جیب شخصی خرج کرده است.»

از 6 عصر تا نیمه شب وقتم را وقف این کار کرده ام

«خودم هم از ساعت 6 بعد از ظهر که از سر کار برمی گردم تا نیمه شب، وقت زندگی ام را وقف این کار کرده ام و در دید و بازدید ها و جلسات فامیلی نیز برای اقوام و دوستان بارها درباره ضرر و عوارض بد ماهواره صحبت کرده ام و گاهی نیز بسته های فرهنگی از بسیج گرفته و بینشان توزیع کرده ام که کم و بش مفید بوده اند اما مهم تر از آن صحبت رودر رو و همان خوش برخوردی است که تاکنون جواب داده است.»
 

زندگی در سختی اما با عزت و قناعت

گچکار غیرتمند داستان ما سه فرزند دارد که به ترتیب سن نام هایشان هانیه، هستی و رضا است؛ او وجود این دسته گل ها را نعمت خدا و عامل برکت او دانسته و معتقد است:« لطف و عنایت خدا را همیشه در زندگی احساس کرده ام ؛ الان هم در این زیرزمین مستاجر هستم و بارها پیش آمده که شرایط زندگی سخت بوده و به قول معروف به مو رسیده اما پاره نشده است ؛ احساس می کنم خداوند هوایم را در همه حال دارد و نگذاشته که زمین بخورم.

سعی کرده ام با قناعت زندگی کنم و خدا را شکر دستم پیش کسی دراز نیست.»



      

 

به نقل از پایگاه خبری «سی بی سی نیوز»، براساس این نظرسنجی، 61 درصد جوانان مسلمان کانادایی، هویت اسلامی خود را از کانادایی بودن مهم‌تر می‌دانند.

همچنین 48 درصد مسلمانان حداقل هفته‌ای یک بار در مساجد یا مراکز اسلامی جهت اقامه نماز حضور می‌یابند و حضور مذهبی منظم در مساجد بین جوانان افزایش یافته است.
زن مسلمان کانادایی رواج حجاب اسلامی در میان زنان کانادایی / چند درصد زنان مسلمان کانادا چادری هستند؟

طبق این نظرسنجی، داشتن حجاب اسلامی نیز در میان زنان مسلمان این کشور رایج است و 6 درصد زنان از حجاب چادر استفاده  می‌کنند.

از سوی دیگر، با توجه به رشد اسلام‌هراسی در کانادا، سی درصد مسلمانان شرکت‌کننده در نظرسنجی اظهار داشتند که در پنج سال اخیر به خاطر مذهب و فرهنگ اسلامی خود تبعیض و رفتار ناعادلانه را تجربه کرده‌اند و در مورد تصاویر منفی رسانه‌ها از مسلمانان ابراز نگرانی کردند.

این نظرسنجی که نتایج آن اخیراً منتشر شده، بین ماه‌های نوامبر 2015 تا ژانویه 2016 انجام شده و 600 مسلمان کانادایی در آن شرکت کرده‌اند.




      

 

فقیه سلطانی دیروز از دلایل کم کاری های اخیرش با روزنامه «بانی فیلم» صحبت کرد. سلطانی در این گفت و گو از نامه ای که به امضای 30 بازیگر زن خطاب به معاون سیما نوشته شده است صحبت کرد که متن این نامه را در ذیل می خوانید:


بنام خداوند راستین

با عرض ادب و احترام

خدمت معاونت محترم سازمان صدا و سیما جناب آقای دکترپورمحمدی



هنرمند یعنی «جراح روح» و هنر محلی است برای درمان افکار و جهت دادن و اعتلای فرهنگ یک ملت… همان طور که لازم است یک اتاق جراحی استریل و دور از انواع آلودگی ها و ناپاکی ها باشد و تیغ جراحی باید به دست متخصصین سپرده شود عرصه هنر نیز نیاز به یک بستر پاکیزه و متخصصین دلسوز و آگاه دارد… باشد که نتیجه درست در تحقق این مهم حاصل شود!



ما جمعی از بانوان هنرمند (بازیگر) که سالیان سال در این عرصه فعالیت، تلاش و تحصیل تجربه نموده ایم و به لطف پروردگار و به قول صاحبان فن و عالمان هنر- متخصص این حرفه قلمداد می شویم- مدتی است دچار رکود شغلی و در نتیجه رکود اقتصادی گردیده ایم… و هر چه صبر و سپس تلاش کردیم تا علت این واقعه تلخ را دریابیم… کمتر بافتیم!



متاسفانه اخیراً به دلیل ورود سرمایه گذاران خصوصی و اعمال سلیقه غیراصولی این عده ناآگاه و غیرحرفه ای و در نتیجه باز شدن درهای این حرفه مقدس به روی هرکس و نبود قانون مدون و اصول درست برای انتخاب بازیگران شایسته و متخصص در اکثر آثار سینمایی و تلویزیونی… با محول شدن نقش ها به جمعی از مهمانان ناخوانده شهرت پرست که نه صلاحیت اخلاقی و نه تخصص حرفه ای را در زمینه این مهم دارند و اکثراً از پس ایفای نقش های محوله- حتی به صورت کاملاً ابتدایی هم برنمی آیند… این افراد با نامیدن خود بنام مقدس هنرمند و بازیگر با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و شأن اسلامی در صفحات اجتماعی خود چهره ای دور از شأن را در اذهان عمومی نسبت به بانوان هنرمند ایرانی ایجاد کرده اند!



امیدواریم شما برادر عزیز علت حضور این افراد در لباس مقدس بازیگر که روز به روز به تعداد آنها افزوده می شود را بدانید… امیدواریم شما برادر عزیز از پشت صحنه ناسالم و غیرمطلوب اکثر پروژه های تلویزیونی باخبر باشید. از روابط آلوده و مافیای قدرتمند عده ای بی صلاحیت و شهوت پرست که روز به روز به نفوذ و قدرت ایشان برای وارد کردن چنین افرادی در صحنه مقدس تلویزیون اسلامی افزوده می شود مطلع باشید…!!



چگونه است که عده ای از بانوان بازیگر بی حاشیه- موجه و اخلاقگرا با دستمزدهای انسانی و معقول- تنها به دلیل باج ندادن به این عده سودجو و حفظ عفت و سلامت روحی و حفظ حدود و شأن حرفه ای خود به بهانه های مختلف از طرف ایشان از کار باز می مانند!! چگونه است که اکثریت بانوان موجه این حرفه به دلیل تشکیل خانواده و ازدواج که توصیه و دستور اسلام است در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی- ناخواسته از میدان به در می شوند!!!



ما… جمعی از هنرمندان متخصص و موجه این حرفه- خواستار رسیدگی به شرایط نامطلوب، کم کاری و حتی گاهی بیکاری و در نتیجه جلوگیری از سرخوردگی خود در زمینه فعالیت در حرفه ای که سال ها برای آن زحمت کشیده ایم از شما تقاضای رسیدگی و توجه داریم!


ما عاشق خدمت کردن در وطن خود در جهت ارتقای سطح فرهنگ مردم عزیزمان و عاشق ارزش های اخلاقی و اجتماعی خویش هستیم و می خواهیم که باشیم… که بمانیم و خدمت کنیم!



آیا یاری دهنده ای هست که ما را یاری کند!؟؟

با احترام


سلطانی در پایان افزود: طی چند تماس با دفتر معاون سیما مطلع شدم نامه ما به دست ایشان رسیده است و قرار است راجع به آن جلسه ای داشته باشیم. من و تمام بازیگرانی که در نگارش این نامه و درخواست نقشی داشتیم بسیار امیدوار هستیم تا با نظر مساعد آقای پورمحمدی به اوضاع و احوال کم کاری ما بازیگران رسیدگی شود.



سلطانی در پایان گفت: در حال حاضر اجازه نام بردن از همکارانم را ندارم ولی در صورت نیاز قطعاً با هماهنگی این عزیزان که همگی از بازیگران باسابقه و پر کار تلویزیون و سینما هستند از آنها نام خواهند برد.


سلطانی در حاشیه این گفت و گو گفت: خیلی از ما از شبکه های ماهواره ای پیشنهاد کار داریم اما علاقمندیم در کشور خودمان و برای تلویزیون و سینمای خودمان کار کنیم. امیدوارم شرایط مهیا شود تا ما هم بتوانیم برای مردم کشورمان در شرایط مساعد کار کنیم این یک تقاضای کوچک است و شک ندارم با دقت نظر مدیران شرایطی مهیا خواهد شد تا ما نیز مثل خیلی از بازیگران پر کار سینما و تلویزیون در حرفه‌ای که برای آن سال‌ها زحمت کشیده ایم فعال باشیم.




      

افسران - حجاب هم آداب دارد ...




      

 

چند سالی است که جشنواره مد و لباس فجر در کنار سایر جشنواره هایی از این دست با دو هدف مقابله با هجوم مدهای نامانوس با فرهنگ ایرانی- اسلامی کشورمان و همچنین ارائه الگوهای نوین متناسب با نیازهای روز برگزار میشود. جشنواره هایی که با سرو صدایی زیاد رسانه ای برگزار میشود و اختتامیه آنها برابر است با فراموشی مدها و طراحی های بومی کشورمان تا جشنواره بعدی.

وقتی جشنواره‌های «مد و لباس» درجا می‌زنند

فرهنگ اسلامی- ایرانی ما با اینکه فرهنگی است دیرینه و تاریخی اما امروز ناآگاهی ما موجب شده است عناصر اصلی و عمده این فرهنگ به فراموشی سپرده شود. یکی از دلایل اصلی عدم بهره گیری از فرهنگ بومی- ملی ما در بخش قابل توجهی از جوانان این سرزمین نبود آگاهی نسبت به آن و همین طور عدم التزام عملی به داشته‌های فرهنگی است. با اینکه همگان مطلعند که فرهنگ و تاریخ این سرزمین، غنی و در میان کشورهای مختلف، فرهنگی درخشان و زبانزد است اما ما مردمان امروزِ ایران کمتر از این گذشته غنی و تاریخی بهره می گیریم. یکی از مصداق های این فراموشی نحوه لباس پوشیدن ماست؛ آیا به راستی نوع پوشش ما ملی است؟

توجه به طرح و رنگ، استفاده از الگوهای جامعه پسند، قیمت متناسب با وضع اقتصادی تمام اقشار جامعه و برنامه ریزی اصولی و هدفمند برای پرداختن به پوششهای محلی و بومی می تواند دائقه نسل جوان را با فرهنگ بومی و محلی ایرانی و اسلامی آشتی داد و گرایش مدگرایی با لباس های غربی را به فراموشی سپرد.

امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند و موقعیت آنها در شناخت فهم و ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب پیچیده تر و مشکل تر شده است و چه بسا زمینه های موجود باعث شده برخی از جوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزش های جامعه خویش رو آورند.

وقتی جشنواره‌های «مد و لباس» درجا می‌زنند

یک روز مانتوهای بلند و روز دیگر مانتوهای کوتاه، یک روز آرایش موی سر به سبک آلمانی و روز دیگر موهای بلند و اصلاح نشده، زمانی شلوارهایی با پاچه گشاد که روی زمین کشیده می شود، و زمانی دیگر، شلوارهای تنگ و کوتاه مد می شوند.

ظرافت پوشش اقوام ایرانی در گذر زمان از چنان غنایی بهره مند است که در صورت مطالعه و استفاده هدفمند از آن می توان عظمت تمدن را با طراحی های نوین پوشش به تصویر کشید اما نبود متولی واحد در زمینه پوشش، حمایت نکردن از تولیدکنندگان لباسهای محلی و بی توجهی در گذر زمان، این ظرافت و غنا را به ورطه فراموشی کشانده است.

با توجه به این مقدمه باید نکاتی چند پیرامون جشنواره هایی از این دست یادآور شویم:
در نگاه اول مهم ترین ایراد وارده بر این جشنواره را میتوان جنبه اقتصادی آن دانست. نگین شاه ابراهیمی یک طراح لباس در این خصوص معتقد است: طبیعتا لباسی که کار دست باشد به نسبت لباس‌های دیگر گران‌تر خواهد بود و این امری اجتناب ناپذیر است و کاری نمی‌توان در این خصوص انجام داد. قطعا طراحان این دغدغه را دارند که برای قشر ضعیف جامعه لباسی را طراحی کنند اما طراحان برای اینکه لباس یا طرحی را به نام خودشان ثبت کنند و کارهایشان به نمایشگاه برود دست روی گران قیمت و فاخرترین پارچه می‌گذارند تا بتوانند بهترین لباس را طراحی کنند در واقع می‌توان گفت چون که آنتیک‌ترین کارهایشان را ارائه می‌دهند به همین جهت قیمت بالایی را برای آنها در نظر می‌گیرند که بعد از مدتی این لباس‌ها را اما با پارچه‌های ارزان قیمت در اختیار قشر ضعیف جامعه قرار می‌دهند تا آنها هم بتوانند لباس مور علاقه شان را خریداری کنند.

وقتی جشنواره‌های «مد و لباس» درجا می‌زنند

بخش عمده لباس‌ها به ویژه مانتوهایی که به نمایش گذاشته می‌شوند هزینه طراحی، پارچه و دوختشان به طور میانگین هر مانتویی 500 هزار تومان درمی‌آید که بین یک تا یک و نیم میلیون تومان به فروش می‌رسد.

اما جعفری بای جامعه شناس آسیب های اجتماعی معتقد است آسیب اصلی این جشنواره ها این است که نگاه طراحان لباس متاسفانه نگاه قشری و سطحی است و به منفعت فردی خویش می‌اندیشند تا منافع جمعی و گروهی و لذا نه دغدغه طراحی لباس برای قشرهای پایین جامعه را دارند و نه اقوام مختلف را می‌سنجند.

نکته دیگر درباره آسیب های این جشنواره ها این است که با وجود شعار ایرانی- اسلامی بودن هویت این طراحی ها اما تاثیر بلند مدت فرهنگ غربی عجین شده با هویت امروزین جامعه ما در نوع طراحی ها از بین نرفته است.  فضای فرهنگی امروز هر حرکت فرهنگی از سوی جمهوری اسلامی اگر نگاه عمیقی به سبقه ی تاریخی حجاب مردمان ایران زمین نداشته باشد دقیقا در زمین غرب بازی می کند. چرا که خود این حرکت در واقع در عین اینکه به فکر نو آوری در حوزه مد و لباس است اما چون به پیشینه ی فرهنگ عمومی مردمان اش توجه عمیق ندارد همان ماموریت غرب را به انجام می رساند که گم کردن جریانات رضاخانی و اثر آن بر پوشش مردم ایران زمین است. آنچه که امروز با نشان دادن چند لباس مثلا نمدمالی شده و یا دخیل کردن برخی المان های ایرانی اسلامی مثل نوشتن اشعار یا برخی خطوط هنری بر روی لباس ها به هیچ وجه به معنای زنده کردن وجه تاریخی فرهنگ عمومی نیست.

وقتی جشنواره‌های «مد و لباس» درجا می‌زنند

متاسفانه خط بالا به معنی شرح داده شده در جشنواره ی مد و لباس فجر دیده نمی شود. شاهد مثال این مطلب را میتوان در نوع داوری آثار رسیده به این جشنواره جستجو کرد. برای مثال:

قبادی رئیس جشنواره مد و لباس فجر در نشست خبری جشنواره مد و لباس فجر در 8 اسفندماه سال گذشته می گوید مرحله دوم داوری به اعطای امتیازات در چهارچوب شاخص‌های تعیین‌شده اختصاص یافت و هر اثر توسط کارشناسان صنعت، بازار، پارچه، طراحان پیشکسوت امتیازدهی می‌شود. نکته ی جالب توجه این است که شاخص های داوری در این جشنواره مثلا با جشنواره ای در ایتالیا تفاوت چندانی ندارد. یعنی نه تنها آن نگاه زنده کردن المان ها و معانی فرهنگ ساز در دیدگاه مسئولین جشنواره دیده نمی شود بلکه حتی در نگاهی حداقلی برخی شاخص های اسلامی و یا حتی ایرانی نیز در داوری آثار بر طبق گفته ی رئیس جشنواره دیده نمی شود.

در ادامه ی همان شست قبادی اضافه می کند: «آنچه در کارگروه ساماندهی مد و لباس با عنوان هویت‌سازی به دنبال آن بودیم در این جشنواره عملیاتی می‌شود.»

به نظر میرسد مشکل اصلی در این جشنواره تناقض تنوع مد و فرهنگ اسلامی است. در این جشنواره باید از طراحیهایی استفاده کرد که زیبا و ساده باشد و فرد مصرف کننده را در جامعه انگشت نما نکند. اینکه لباسی خاص و شیک باشد لزوما به این معنی نیست که از عناصر بصری پر رنگ و آب استفاده شود. ایرانی بودن و اسلامی بودن در هر لباسی باید رعایت شود اما نباید به شکل یکسان ارائه شود.

وقتی جشنواره‌های «مد و لباس» درجا می‌زنند

شهلا اعزازی جامعه شناس با اشاره به معیارهای ارائه و طراحی مد در دنیای امروز معتقد است: مد و زیباشناسی نباید ایدیولوژیک باشد و باید تنوع را به گونه ای در آثار ارائه کرد تا مصرف کننده آن را حس کند و امکان انتخاب داشته باشد. در لباسی که طراحی میشود باید این نکته مشخص شود که آن را چه گروه سنی و در چه مکان و زمانی باید بپوشد. به نظر من باید مد ایرانی را به سمت و سوی مد جهانی پیش ببرد.

درست شبیه بسیاری از کشورهای مسلمان که با طراحی های اسلامی و برگرفته از فرهنگ کشور خودشان راهی بازار جهانی شده اند. معیار اسلامی بودن لباسها نمیتواند از تنوع آن کم کند  در بسیاری از کشورهای مسلمان ما شاهد این تنوع در نوع پوشش زنان و مردان هستیم. به گونه ای که طراحی لباس ارائه شده همراه با فرهنگ و اقلیم و دین آن کشور انجام شده است.

از سوی دیگر باید از مسئولان امر سوال کرد که با وجود حمایت های زیاد از این جشنواره ها همچون اعطای گواهی مالکیت معنوی به آثار جشنواره مد و لباس چرا نتوانسته اند راه حلی برای تجاری سازی آنها پیدا کنند؟

وقتی جشنواره‌های «مد و لباس» درجا می‌زنند

طبق اطلاعات میدانی خبرنگار  بسیاری از تاجران ایرانی از ترکیه لباس را تهیه و به صورت کیلویی و به شکل قاچاق وارد ایران می‌کنند و این پوشاک را با قیمت نازل در تهران عرضه می‌کنند. چرا باوجود ادعای مسئولان مبنی بر بدیع بودن این طراحی ها و متناسب بودن با ذائقه ایرانی در بازار عمده فروشان مولوی و جمهوری و حتی نقاط بالاشهر همانند پاساژهای میرداماد و تجریش خبری از این لباس ها و طراحی ها نیست.

از سوی دیگر شاهد هستیم در جشنواره های پرمخاطبی مانند فیلم فجر بازیگران و عوامل سینما با مدهایی گاه عجیب و غریب در مقابل دیدگان رسانه ها عامل ترویج مد خارجی هستند. مریم الوندی از طراحان برجسته مد و لباس ایران در این باره معتقد است: تعامل خوبی میان بازیگران و طراحان لباس وجود ندارد. اگر فلان بازیگر خانم که در طول سال مانتوی 6میلیونی می‌پوشد و عکس‌هایش را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند در مراسم رسمی که تمامی رسانه‌ها او را زیر نظر دارند هم از طراح لباس استفاده می‌کرد الان با این انتقادها مواجه نبود. واقعیت این است که بازیگران ما اعتقادی به طراحی لباس به‌وسیله متخصصان آن ندارند.

وقتی جشنواره‌های «مد و لباس» درجا می‌زنند

الوندی با اشاره به تاثیر مثبت جشنواره مد و لباس در تغییر نوع پوشش عامه مردم می‌گوید: اگر کارگروه مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میان هنرمندان و سینماگران و طراحان لباس رابطه حرفه‌ای برقرار کنند نتیجه مطلوب آن در جامعه اثرگذار است. هنرمندان سینما به دلیل تاثیر مثبت در جامعه می‌توانند سطح سلیقه عمومی را بالا ببرند و نگاه جامعه به پوشش‌ها می‌تواند تغییر کند. متاسفانه جشنواره‌های لباس در ایران با وجود تعداد زیاد در چند سال اخیر، شیوه اجرای مناسبی ندارند و برای همین خروجی مناسبی هم از آن بیرون نمی‌آید. اگر جشنواره مد و لباس به عنوان یک مرجع رسمی دست طراحان را بیشتر باز بگذارد می‌توان امیدوار بود که در طول چند سال اثرگذاری مناسبی در جامعه داشته باشد.

بنابراین به طور خلاصه می توان عوامل رکود و در بازار طراحی مد و لباس ایران و شکست سنگین در مسابقه با کشورهای دیگر را اینگونه برشمرد: طراحی های نامانوس با هویت ایرانی- اسلامی، گران بودن تولیدات داخلی، تنوع ناچیز در مقابل مدهای خارجی، عدم توجه به نیازهای جوانان، عدم توجه مسئولان برای فرهنگ سازی طراحی های متناسب و ...




      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ اگر من ...