سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با نگاهی ساده و پیش پا افتاده می توان به این واقعیت رسید ریگی در کفش خود دارند کسانی که برای ممانعت فرزندان این مرز و بوم در مسیر علم، پیشرفت و فناوری از هیچ اقدام غیرانسانی فروگذاری نمی کنند و با روش های مختلف از جمله تحریم و قرار دادن آنها در لیست سیاه حذف و ترور فیزیکی هستند حالا در قامت دایه دلسوزتر از مادر  بدنبال تولید محتوای مناسب برای مردم ایران بویژه جوانان در شبکه های ماهواره ای باشند.


پخش سریال‌ها و فیلم‌هایی با مضامین خیانت و تجاوز در بین مردم و از بین بردن قبح این اعمال کمترین ضررش به مردم و کشور این است که فرد را علاوه بر بی غیرت و بی عفت کردن گوشه گیر، نق زن، متوقع، بی خاصیت و لاابالی می کند تا نیروی او را که باید در خدمت پیشرفت کشور باشد نابود کند و در خانواده ها اما وضع می تواند خراب تر هم بشود و نهایتا کار را به فروپاشی آن بکشاند.


دشمن برای تسلط خود بر یک منطقه باید ابتدا نیروی انسانی آنجا را در اختیار داشته باشد تا هم هزینه کمی را بپردازد و هم بقای خود را تضمین کند. بنابراین ابتدا با روش های مختلف در میان آنان نفوذ می کنند سپس برنامه های خود را عملیاتی می کند.


در این نبرد خانمانسوز، خانواده مهمترین نهادی است که می تواند در معتقد کردن افراد به مذهب بعنوان دژی مستحکم نقش ایفا کند. بنابراین دشمن به این نتیجه رسیده است برای نفوذ در افراد یک جامعه باید شالوده آن را هدف قرار داد دشمن با برنامه ریزی هایی که برای خانواده ها انجام می دهد ابتدا این بنای مستحکم را متزلزل و سپس در صدد ویرانی آن بر می آید.


در این میان رسانه می تواند دشمنان را خیلی زودتر و با هزینه بسیار کمتر به اهداف شوم شان برساند پس کاملا عاقلانه است که هم و غم خودشان را بر بازیرسانه ای بگذارند و با ایجاد شبهه در مرحله اول و سست کردن اعتقادات افراد خانوده به هدف خود برسند.


با این همه آیا جا ندارد اندکی تامل و تفکر کنیم و به اهداف آنان پی ببریم و خودمان با دستان خودمان آب به آسیاب دشمن نریزیم؟ از جمله ابزارهای رسانه ای دشمن تلویزیون جم است که با شعار "جم همه شما را دوست دارد". به میدان نبرد با ایرانی ها آمده است.


این شبکه ها برای پیشبرد اهداف ضدانسانی خود نیازمند بودجه و منابع مالی گسترده هستند. تبلیغات یکی از این راه هاست که در همه جای دنیا مرسوم است.

 

متاسفانه اخیرا شاهدیم که برخی تولیدات داخلی در این شبکه تبلیغ می شوند و به مخاطب این طور القا می شود که ما نگران محصولات تولید شده در ایران و کارگران و کارفرمایان داخلی هستیم اما آیا حقیقتا پشت پرده چه چیزی است؟


به همان دلایلی که در ابتدا در خصوص تهاجم فرهنگی بیان شد دشمن از حربه تبلیغ برای رخنه و نفوذ استفاده می کند، با عرض تاسف برخی عناصر داخلی هم مورد استفاده این شبکه ها قرار می گیرند و این یعنی تامین ابزارها و گلوله هایی که شبکه های ضدفرهنگی علیه فرهنگ و اعتقادات ایران و ایرانی شلیک می کنند.




      

آن‌هایی که گه‌گاه ریشه‌های ازدواج نکردن هم‌سن‌های خود  را جویا می‌شوند، بعضا به یک پاسخ می‌رسند: کیس مناسب پیدا نکرده‌ایم.

این اتفاق در گفتمان عمومی این‌ سال‌ها برای دختران بیش‌تر مطرح می‌شود، به این معنا که عموما در برخی محافل مطرح‌ می‌شود که پسران کم شده اند و افزایش تعداد دختران در مقایسه با پسران باعث شده است که در اصلاح «کیس ازدواج» برای دختران کم‌ باشد. ?اما آمارهای رسمی و بررسی آنها نشان می‌دهد این ادعا، ادعای صحیح و درستی نیست و واقعیت را در جای دیگری باید جست.

براساس آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی که به بررسی تفاوت‌های جنسیتی و وضعیت ازدواج در کشور پرداخته است، فرضیه کم بودن تعداد پسران در مقایسه با دختران و تاثیر آن بر مقوله ازدواج به کلی رد می‌شود.

استدلال پژوهشگر این سازمان درباره رد کمبود پسر در مقایسه با دختران در سن ازدواج اما این است که براساس آخرین سرشماری، تعداد پسران هرگز ازدواج نکرده در گروه‌های سنی 15 تا 34 بیش از دختران است. به طوریکه در سال 1390 بیش از 558 هزار نفر از مردان در گروه سنی 300 تا 34 ازدواج نکرده اند، در حالی که این رقم برای دختران در این گروه سنی 5333 هزار نفر است.

چقدر «بی شوهری» در جامعه ایران واقعیت دارد؟

اما آن چیزی که باعث می‌شود ماجرای کمبود کیس ازدواج برای دختران در جامعه ایران را اندکی به واقعیت نزدیک کند، تبصره‌های فرهنگی است. به طوریکه مرکز پژوهش‌های مجلس شورای  اسلامی در گزارش خود آورده است:« با توجه به اینکه در نظام عرفی ازدواج در ایران، مردان تمایل دارند با زنانی کوچک‌تر از خود ازدواج نمایند و این میزان معمولاً یک فاصله سنی 3- 5 ساله است باید بررسی شود در صورتی که مردان با زنانی کوچکتر از خود ازدواج کنند وضعیت به چه شکلی خواهد بود.

همانطور که در جدول قابل مشاهده است تفاضل مردان هر گروه سنی با زنان یک پنجه کوچکتر نشان از کمبود مردان در سن ازدواج و فزونی زنان به ویژه در در گروه سنی 25-29 ساله و 30- 34 ساله دارد. امری که میتواند در صورتی که مردان اصرار به ازدواج با زنان کوچکتر از خود داشته باشند(تمایلی فرهنگی ) منجر به کاهش ازدواج در این دو گروه سنی باشد.

بررسی دیتا‌های این جدول نشان می‌دهد وقتی تعداد مردان ازدواج نکرده را با زنان ازدواج نکرده در یک پنجه کوچک‌تر از خود مقایسه کنیم، به این واقعیت می‌رسیم که در این بین، تعداد دختران ازدواج نکرده کمتر می‌شود و این آمار تاییدی است بر این ادعا که پسران ایرانی با دختران کم‌سن تر از خود ازدواج می‌کنند و این اتفاق باعث می‌شود که در گروه سنی 30 تا 34 سال، کیس ازدواج برای دختران کم‌تر باشد.

به بیان مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی«مسئله کمبود مردان در مقایسه زنان نیز پدیده جمعیتی نبوده و تنها در صورتی موضوعیت دارد که به لحاظ عرفی و هنجاری مردان اصرار به ازدواج با زنانی کوچکتر از خود داشته باشند. بنابراین مضیقه ازدواج نیز موضوعی اجتماعی فرهنگی است نه مسئله جمعیتی.»

چقدر «بی شوهری» در جامعه ایران واقعیت دارد؟

سهم دختران و پسران از تجرد قطعی
همانطور که ملاحظه می‌شود تعداد مجردین واقع در سن 15-344، براساس سرشماری نفوس و?مسکن سال 1390، 15 میلیون و 43 هزار نفر هستند. این میزان برای مردان 8 میلیون و 8366 هزار نفر و برای زنان 6 میلیون و 206 هزار نفر گزارش شده است.

ازسوی دیگر داده های جدول فوق نشان می دهد نسبت تجرد به تناسب افزایش سن افراد، کاهش پیدا می‌کند. به نحوی که اگرچه 97 درصد مردان 15-19 مجرد هستند، اما این میزان برای گروه سنی 24-20 به 77 درصد، برای گروه سنی 25-29 به 40 درصد و برای گروه سنی 30-34 به  15 درصد کاهش یافته است. این میزان برای زنان در سن 15-19 سال 78 درصد، سن 20-24 سال 47 درصد، سن 25-29 سال 26 درصد و سن 30-34 سال 15 درصد است. بدین ترتیب که در بازه سنی 15-19 سال میزان تجرد بیش از سایر گروه های سنی است.

علاوه بر این بررسی درصد مجردین در هر بازه سنی نشان می دهد تعداد زنان مجرد در تمامی?گروه سنی (34-15 سال) کمتر از مردان است . با این حال این درصد هرچه سن افراد بالاتر می رود به یکدیگر نزدیکتر می شود. به نحوی که در بازه سنی 30-34 سال برای مردان و زنان تقریباً رقمی معادل 15 درصد رسیده است. بدین ترتیب در بازه سنی 15-34 سال با وضعیت نگران کننده تری در حوزه زنان روبرو نیستیم. با این حال بررسی افراد در آستانه تجرد قطعی (49-35 سال) نشان از تغییر این وضعیت دارد.

چقدر «بی شوهری» در جامعه ایران واقعیت دارد؟

 




      

وقتی دولت در سال 94 و در زمان مجلس نهم لایحه احکام برنامه ششم را به مجلس تقدیم کرد، یکسال از ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت می‌گذشت، و به علاوه مقام معظم رهبری نیز مجدداً در سیاست‌های کلی برنامه ششم بر عملیاتی شدن سیاست‌های جمعیتی تأکید کرده بودند، از بین همه معضلات جمعیتی مثل افزایش طلاق، پیری جمعیت، ناباروری، تک‌فرزندی، افزایش سن ازدواج، گرانی مسکن و ... دولت فقط به یک چیز پافشاری کرد، عدالت جنسیتی! در لایحه دولت آمده بود: به منظور «تقویت نهاد خانواده و جایگاه زن در آن و استیفای حقوقی شرعی و قانونی زنان در همه عرصه ها و توجه ویژه به نقش سازنده آنان و نیز به منظور بهره‌مندی جامعه از سرمایه‌ انسانی زنان در فرآیند توسعه پایدار و متوازن، کلیه دستگاه‌های اجرایی موظفند با سازماندهی و تقویت جایگاه سازمانی امور زنان و خانواده در دستگاه، نسبت به اعمال رویکرد عدالت جنسیتی در سیاست‌ها، برنامه‌ها و طرح‌های خود و ارزیابی آثار تصمیمات خود در آن چارچوب، براساس شاخص‌های ابلاغی ستاد ملی زن و خانواده اقدام نمایند».آیا با تفاسیر فوق اصولاً ارتباطی بین «افزایش سن ازدواج جوانان»، «وجود <span dir=

در آن لایحه معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری موظف شده بود ضمن ارزیابی و تطبیق سیاست‌ها، برنامه‌ها و طرح‌های دستگاه‌ها و رصد مستمر ارتقای شاخص‌های وضعیت زنان و خانواده، گزارش آن را به طور سالانه به هیئت وزیران ارائه کند و آیین‌نامه اجرای آن را نیز به تصویب هیئت وزیران برساند.
عدالت جنسیتی شعار محوری معاونت امور زنان و خانواده برای حل معضلات زنان در کشور است. البته در ابتدای امر این شعار با عنوان «برابری جنسیتی در بازار کار» مطرح می‌شد، همان‌گونه که در مرداد سال 94 در نشست هم‌اندیشی ظرفیت‌های ناشناخته فرهنگی – اجتماعی زنان کارگر مولاوردی بر آن تاکید کرد.
پس از بررسی‌های فراوان آن لایحه در مجلس شورای اسلامی به خصوص نسبت به ماده 31 آن که بر عدالت جنسیتی تأکید داشت، هم‌اکنونکمیسیون تلفیق با افزودن عبارت «بر مبنای طرح‌های اسلامی»، باز هم بر آن صحه گذارده است و معاونت امور زنان را مأمور به رصد سیاست‌های دستگاه‌ها نسبت به میزان اجرای «عدالت جنسیتی» کرده است.
یک بررسی ساده از «گزارش امور زنان و خانواده در برنامه ششم» معاونت زنان که در تیرماه سال جاری تدوین شده است، ماهیت واقعی این طرح را مشخص خواهد کرد، در این گزارش ضمن تأکید بر سیاست مولاوردی نسبت به افزایش 30 درصدی شاغلان زن تا پایان برنامه، راهبردهایی نظیر «استقرار نظام جامع آمار و اطلاعات زنان برای پایش نیل به شاخص‌های عدالت جنسیتی، بازپژوهی قوانین و نظام حقوق زن (نظیر افزایش سن ازدواج و فرزندآوری به 18 سال)، ایجاد نظام مشاوره شغلی به دختران دانشجو، ایجاد اسناد بالادستی در زمینه توازن کار و زندگی زنان و اشتغال پایدار زنان، حضور موثر مدیران زن در مجامع بین‌المللی با تاکید بر اجلاس سالانه کمیسیون مقام زن، ارتقای مدیریت زنان برای حضور در مجامع بین المللی و شناسایی و معرفی زنان فعال و متخصص برای شرکت در دوره‌های آموزشی خارج کشور» تاکید شده است.
یک سئوال اساسی این است که کدام یک از راهبردهای ذیل، پاسخ نیازهای اساسی جامعه زنان کشور است؟ آیا با تفاسیر فوق اصولاً ارتباطی بین «افزایش سن ازدواج جوانان»، «وجود 11 تا 12 میلیون جوان مجرد»، «وجود 3 میلیون زن نابارور»، «وقوع حدود 160 هزار مورد طلاق در سال»، «تجرد دختران روستایی به دلیل مهاجرت مردان جوان» و در کل «بحران پیری جمعیت و تغییرات بنیادین ظرف 25 سال آینده در حمایت بین نسلی و فشار پیری بر خانوار» وجود دارد؟
یا به تعبیری دیگر، آیا ارتباطی بین «برابری جنسیتی» و «آموزه‌های دینی» مبنی بر «نظام تطابق حقوق، تکالیف و فطرت» زن و مرد وجود دارد؟ در ثانی باید گفت «برابری جنسیتی در بازار کار آن هم بر مبنای سند توسعه پایدار 2030»، با منویات مقام معظم رهبری مبنی بر تعالی زن در بستر خانواده و همچنین سیاست‌های کلی خانواده مغایر است!
مولاوردی اخیراً در دانشگاه تهران و در همایش «بررسی چالش‌های زنان برای ورود به عرصه مدیریت» با صحه گذاشتن بر سند پکن که یک سند فمنیستی تلقی می‌شود، اعلام کرد «فرزندآوری مانع حضور اجتماعی زنان است»، با توجه به محور فعالیت این معاونت در سال‌های گذشته، با تصویب ماده مربوط به عدالت جنسیتی در برنامه ششم از سوی مجلس، قطعاً راه برای جبران عقب‌ماندگی جمعیتی و بحران پیری جمعیت بسیار ناهموار خواهد شد.



      

خبرگزاری فارس: «الفت» را سر سجاده نماز پیدا کردم/ برای ایفای تأثیرگذارترین لحظه الفت از تابلوی استاد فرشچیان وام گرفتم

دومین جلسه کارگاه انتقال تجربه در چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت توسط مریلا زارعی بازیگر شناخته‌شده سینما در حضور اصحاب رسانه و علاقه‌مندان عصر امروز در پردیس ملت برگزار شد.

مریلا زارعی در ابتدای این کارگاه گفت: بنده نه خطیب هستم، نه معلم بلکه خودم را هنوز یک شاگرد می‌دانم، اما پیش از آنکه صحبت‌هایم را شروع کنم باید بگویم جعبه‌ای همراه خود دارم که داخل آن محتوای بسیار ارزشمندی است که البته با این فضا بی‌مناسبت هم نخواهد بود، اگر کسی حدس بزند درون آن چیست، جایزه می‌گیرد.

این بازیگر پیش از شروع صحبت‌هایش از مخاطبان پرسید چه تعدادی علاقه‌مند به بازیگری هستند که در جمع حضور دارند و صحنه‌هایی گفت صحنه‌های از فیلم «شیار 143» را آماده کرده بودم که قرار بود در مورد آنها صحبت کنم، اما با توجه به جمع حاضر فکر می‌کنم نیاز به بحث تکنیکی و خیلی تخصصی نباشد.

او در ادامه صحبت‌هایش گفت: این فیلم توانست به قلب مخاطبان نفوذ کند، این در حالی است که فیلم‌های دیگر هم ارزشمند هستند، اما فیلم سینمایی شیار 143 فراتر از آن اندازه حرکت کرد چون قهرمانش یک زن است و مادری که جنگ تحمیلی و شرایط موجود او را ناخواسته وارد فضای دیگر کرد و او را از نقطه‌ای به نقطه دیگر رساند. در این فیلم مادر که نامش الفت است، از نارضایتی و اعتراض به یقین می‌رسد. این نقطه جایی است که رادیو را از کمر خود باز می‌کند و پیکر عزیزش به او می‌رسد. من به‌عنوان یک بازیگر سینمای کمدی،‌ اجتماعی و... را تجربه کرده‌ام و البته بازیگر باید بتواند در تمامی این‌گونه‌ها بازی کند. کاری که من می‌کردم فراتر از کارهای یک بازیگر بود که به‌صورت معمول همواره انجام می‌شود. مثلاً بازیگر خودش را به‌جای نقش‌های مختلف مانند پزشک می‌گذارد و سعی می‌کند خودش را به آن نزدیک کند، اما الفت در این فیلم چیزهایی داشت که به صورت معمول برای من قابل‌دسترس نبود. سعی می‌کردم پیش از اینکه با مادران شهدا حرف بزنم، روح و روان خودم را زنده کنم. به نظرم این حوزه شهودی است و باید از همه تجربه‌ها استفاده می‌کردم.

زارعی در ادامه افزود: برای پرداخت نقش‌هایم همواره یک موسیقی در ذهنم برای‌شان پیدا می‌کنم، اما برای این کاراکتر نتوانستم موسیقی در ذهنم بیابم، ولی من الفت را سر سجاده نماز پیدا کردم، چون تجربه بازیگری و کارگردانی آن یک چیزی فراتر از فیلم‌های معمولی سینما است و اگر کسی تحلیل معمولی بیاورد، من می‌ایستم در مقابلش، چون کارگردان آن خدایی است که جوانان ما در مسیرش خون داده‌اند.

بازیگر فیلم سینمایی «بادیگارد» در ادامه این کارگاه عنوان کرد: با سینماگری چند وقت پیش صحبت می‌کردم و گفت قشنگ‌ترین وضو سینما را آنتونی کوئین گرفته است و این در میان ما یک تأسف حیرت‌انگیز است. به نظرم وقتی در این حوزه وارد مباحث تکنیکی می‌شویم، خیلی کوچک نگاه می‌کنیم. واقعاً زمانی که بر سر سجاده می‌نشستم، خلاقیت نیز ظهور پیدا می‌کرد، الحق و الانصاف که این اتفاق می‌افتاد.

وی با اشاره به یکی از صحنه‌های فیلم سینمایی «شیار 143» گفت: در ارتباط با یکی از صحنه‌ها که قرار بود آن را اجرا کنم، متوجه شدم که من به عنوان بازیگر و شناختی که از الفت پیدا کردم، نمی‌تواند آن شکل اجرا صحیح باشد. به همین دلیل با کارگردان که نویسنده اثر هم بود، 45 دقیقه گفت‌وگو کردم، تا به امروز در تاریخ بازیگری‌ام با هیچ کارگردانی بر سر یک صحنه 45 دقیقه حرف نزده‌ام؛ چراکه عموماً وقتی صحبت می‌شود، کارگردان به نظر بازیگر در لحظه گوش فرا می‌دهد و می‌گوید بسیار خب، آنچه که مدنظرت است را انجام بده تا ببینیم به چه شکل درمی‌آید، اما در نهایت خانم آبیار پذیرفت و صحنه تغییر کرد و عوض شد. درواقع لحظاتی پیش می‌آید که بازیگر فراتر از مرز و کارگردان پیش می‌رود.

بازیگر فیلم سینمایی «دست‌های خالی» با اشاره به اینکه بازیگری یک حرفه بسیار سخت است؛ چراکه با روح و روان خود بازی می‌کند، اظهار کرد: چیزی که شیار 143 را با سایر آثار متفاوت کرد، روحی است که در آن دمیده شده و آن حرمت خون شهداست. برای اینکه هزاران مادر شهید داریم که همچنان منتظرند و با زنگ تلفنی از جا می‌پرند.

او گفت: نمی‌توان برای ایفای نقشی چون الفت، در یک وعده غذایی باقالی‌پلو خورد و بعد در مقابل دوربین ظاهر شد و تنها با پیاده کردن تکنیک‌هایی، نقش را پیش برد. نگاه و حال من به عنوان یک بازیگر باید حال و نگاه الفت را پیدا می‌کرد. درواقع من با الفت پیر شدم و انتظار کشیدم. پیش از این توسط کارگردان گفته شده بود که من در زمان ایفای این نقش روزه بودم، با اینکه دوست نداشتم این مسئله عنوان شود، اما باید بگویم این درست است و آنجا روزه برایم مفهوم دیگری پیدا کرده بود، اما موظف بودم به دلیل اعتقادی که داشتم این کارها را می‌کردم، در نتیجه شروع کردم به صیقل دادن خودم و بعد نشان دادن الفت.

مریلا زارعی همچنین با بیان این مطلب که برای بازی کردن نقش دیگری همچون الفت به 20 سال فاصله زمانی نیاز دارم تا دوباره درون خودم را پر کنم، گفت: زمانی که فیلم‌نامه شیار 143 به من پیشنهاد شد و آن را خواندم، یک تله‌فیلم به نظر می‌رسید. نکته‌ای که بسیاری از اطرافیانم با آنها مشورت کرده بودم نیز به من گفته بودند و حالا باید بگویم چیزی که شیار 143 را سینمایی کرد، حال الفت بود که به آن جان بخشید. من برای این فیلم طراحی داشتم، برای نوع لباس و گریم هم پیشنهاد‌هایی را می‌دادم، مثلاً در صحنه‌ای که قرار بود الفت بعد از سال‌ها انتظار استخوان‌های پیداشده فرزند شهیدش را در آغوش بکشد، به گلاره عباسی گفتم به نظرم الفت در این صحنه به عنوان یک مادر گریه نمی‌کند و از تو و می‌خواهم که تو بر سینه بکوبی و گریه کنی. درواقع می‌خواهم بگویم بازی‌ام در این سکانس را از تابلوی عصر عاشورای استاد فرشچیان وام گرفت که برای حرکتم گرفتن چادرم و... از این تابلو کمک و الهام گرفتم که در نهایت نیز پیشنهاد دادم الفت برای نزدیک شدن به تابوت فرزندش، کفش‌هایش را در مقابل در، دربیاورد و یا اینکه از طراح صحنه خواستم دسته‌گل‌هایی را که در آن اتاق گذاشته بودند بردارند و همه‌چیز در حالت غریبانه‌ای قرار بگیرد و غربت شهید و مادرش بیش‌تر به نظر برسد.

وی در پایان صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: من برای ایفای نقش در شیار 143 از خدا خواستم به من کمک کند که چیزی را در درون آن وارد کنم که دوست و دشمن به احترام الفت بایستند و سلام نظامی بدهند. امیدوارم توفیق داشته باشم و بتوانم نقش‌های این‌چنینی را در فرصت‌های دیگری بازی کنم.

در پایان این کارگاه انتقال تجربه مریلا زارعی تربت تفحص‌شده شهیدی را از داخل همان جعبه که در ابتدا گفته بود، بیرون آورد و آن چیزی بود که پیش از این گفته بود بسیار ارزشمند است.




      

ه‌طور کلی شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان با در نظر گرفتن اهداف و انگیزه‌هایشان به سه دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اول: شبکه‌هایی که صرفا اهداف سیاسی و براندازانه را دنبال می‌نمایند و معمولا به‌صورت رسمی از جانب کشورهای بیگانه مورد حایت قرار می‌گیرند.

دسته دوم: کانال‌هایی هستند که از ابتدا با هدف سرگرمی‌سازی برای مخاطب ایجاد شده‌اند.

دسته سوم: شبکه‌های آموزشی و تربیتی که به تعلیم و تبلیغ تفکر و دیدگاه به‌خصوص در زمینه دینی و فرهنگی فعالیت می‌کنند.

شبکه پرجنجال «جم تی وی» (GEMtv) در سال 2006 با ادعای فعالیت صرفا سرگرم کننده متولد شد و فعالیت خود را با برنامه‌هایی نظیر فیلم‌های سینمایی، مجموعه‌ها و سریال‌های تلویزیونی که عموما تولید کشور ترکیه بودند، آغاز نمود.

 

سرگرمی یا تغییر سبک زندگی؟
این  شبکه پس از چند سال فعالیت در زمینه موسیقی و سرگرمی، کانال های دیگری برای پخش سریال راه‌اندازی کرد که پخش فیلم‌های ترکیه ای در دستور کار آنها قرار داشت.

عشق ممنوع، ازل، عشق و جزا، حریم سلطان، عمر گل لاله و... از جمله سریال‌هایی بودند که مخاطبان بی‌شماری را جذب کردند و نام این شبکه را بر سر زبان‌ها انداختند. همه این اتفاقات سبب شد تا شبکه جم ناگهان رشد کرده و تعداد شبکه‌های خود را به 10 عدد افزایش داد.

پس از گذشت زمان و پرمخاطب شدن این سریال‌ها در کشور ایران، نتایج و آثار محتوای این محصولات نامطلوب بر فرهنگ ایرانی یک به یک ظاهر شدند.

یکی از مخاطبان این شبکه مردی‌ست که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده بوده است. او می‌گوید هر شب که به خانه برمیگشتم همسرم را در حال تماشای این سریال ها می دیدم و پس از مدتی شاهد تغییر رفتار، اخلاق حتی طرز صحبت کردن و لباس پوشیدن همسرم شده بودم و و با مراجعه به روانشناس متوجه خیانت او شدم.

در یک نگاه کلیدی کارکرد شبکه جم ترویج یک سبک خاص از زندگیست که این سبک خاص باید در زیر چتری به نام سرگرمی و  به تدریج و غیرمستقیم و البته جذاب و زیبا ارائه شود تا نه تنها حساسیت مخاطبان ایرانی را برنیانگیزد، بلکه رفته رفته حساسیت‌های دینی و ملی او را کاهش دهد.

اینجاست که مخاطب آرام آرام در فضای مورد نظر آنها قرار می گیرد و حتی در کنار اعضای خانواده پای داستان خیانت می‌نشیند که با جذابیت تمام پردازش شده است.

خبرگزاری آلمانی دویچه وله چندی پیش گزارشی را منتشر کرده که نشان می‌دهد عوارض سوء این سریال‌ها خانواده‌های ترکیه‌ای را نیز تهدید می‌کند، به‌طوری که برخی از کارشناسان، یکی از عوامل اصلی افزایش 40 درصدی طلاق در ترکیه را بدآموزی سریال‌های تلویزیونی این کشور می‌دانند.

حال شما قضاوت کنید که این پدیده ناهنجار چه تاثیر ویرانگری بر خانواده ایرانی دارد؛ خانواده‌ای که فرهنگش کوچک‌ترین رفتاری شبیه آنچه در این سریال‌ها به راحتی روی می‌دهد را برنمی‌تابد.

 

لحظه‌ای کوتاه با جم
آنچه تا کنون گفته شد کلیاتی از اهداف و برنامه‌هایی بود که مدیران این شبکه دنبال می‌کنند، اما شاید خواندن بخشی از داستان یکی از سریال‌های معروف شبکه جم که بسیاری از ایرانیان در حضور همسر و فرزندان برای پر کردن اوقات فراغت به تماشای آن می‌نشینند خالی از فایده نباشد:

"برگ ریزان" یکی از سریال‌های معروف ترکیه است که چندی پیش از شبکه جم پخش شد.
«اوز» پسر جوان و خوش‌چهره در نقش اول این سریال همزمان با دو خواهر به نام‌های «لیلا» و «نجلا» ارتباط برقرار می‌کند. او همزمان با همسر شریکش به نام «جیدا» نیز رابطه برقرار می‌کند که جیدا به‌صورت ناخواسته از اوز باردار می‌شود.
لیلا نیز با تجاوز در مستی توسط اوز باردار می‌شود و این خبر به گوش پدر لیلا می‌رسد. در نهایت لیلا مجبور به ازدواج با اوز می‌شود، در حالی که اوز علاقه بیشتری به نجلا (خواهر لیلا) داشته است.
«صدف» دوست لیلا با فردی به نام «شوکت» رابطه دارد که خود شوکت با زن شوهرداری به نام «فرخنده» ارتباط پنهانی دارد.
و لیلا نیز بدون اطلاع همسرش با شوکت ارتباط نامشروع برقرار می‌کند.
در نهایت نجلا با هم‌دانشگاهی خود ازدواج می‌کند، اما بعد از ازدواج زندگی آن‌ها از هم می‌پاشد و به‌همراه اوز فرار می‌کنند...!

این صحنه‌های منزجرکننده نه یک بار بلکه صدها بار در طول یک سریال با بکارگیری هنرهای بصری متفاوت به مخاطبان ایرانی خورانده می‌شوند و به‌راحتی می‌توانند سبک زندگی را به سراشیبی سقوط اخلاقی بیفکنند.

روانشناسان معتقدند هرگاه فردی تمام ذهنیت خود را بر روی اندیشه یا عقیده‌ای متمرکز کند و هرروز آن را تکرار نماید، این باور شخص در اعمال و اراده او متبلور می‌شود. این بهترین روش برای تأثیرگذاری منفی بر فرهنگ غنی ایرانی است.

در حقیقت شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان همواره به دنبال تحمیل سبک زندگی غربی بر نظام خانواده ایرانی است. چرا که در تمدن اسلامی، خانواده مهمترین و باارزش‌ترین بنیان به حساب می‌آید.

بنابراین شبکه‌های مورد اشاره با استفاده از پخش مداوم سریال‌های خود مدل‌های جدایی از خانواده را مطابق با سبک زندگی غربی و متضاد با فرهنگ ایرانی-اسلامی به تدریج وارد سبک زندگی خانواده‌های ایرانی می‌کنند.




      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ اگر من ...